در روزهای گذشته یکی از اعضای شورای شهر بابل در اعتراض به عملکرد شهرداری و برخی از همکاران خود در شورای شهر، دست به اعتراض میدانی زد. در این اعتراض اتهاماتی را متوجه شهردار، برخی مدیران و کارکنان شهرداری کرده است، که با واکنش یکی از کارکنان شهرداری قرار گرفت. دختر شهید علیجانی دردنامه ای با نکات قابل تامل را مطرح کرده است، که عینآ درج می گردد:

بنام خدا

اینجانب همسر مدیر مالی شهرداری بابل، که بعد از 5 سال سابقه سلامت کاری در پست خود بصرف نوع استخدام بنده در شهرداری زیر سئوال رفته است. میخواهم در اینجا تمام کسانی را که در مقابل 10 روز سکوت مجموعه شهرداری که تنها بر حسب احترام مقامات و ریش سفیدان ساکت ماندند را به بحثی دوستانه با رعایت تمامی جهات احترام به پاسخگویی به اظهارات آقای منصف دعوت کنم.

جناب آقای منصف، اینجانب به عنوان تک فرزند شهید با مدرک کارشناسی ارشد حقوق جزا و پشت سر گذاشتن تمامی موارد قانونی جذب این مجموعه شدم که هیچ ارتباطی به دوره این شهردار و جایگاه همسرم ندارد. لطفاً به بنده بفرمائید چه عمل غیرقانونی در جذب بنده رخ داده است که شما بر این مطلب در پلاکارد و بیانات خود اشاره مستقیم داشته اید؟ چطور شما دم از حفظ آرامش و امنیت شهری میزنید در صورتیکه مدیر مالی قبل از نمایش شما در خصوص کذب بودن ادعای شما و قانونی بودن جذب بنده جهت توضیحات خدمتتان رسیده بودند.

آقایان محترم! میخواهم بدانم شما چه وجدان کاری دارید که در 10 روز تمام هرچه خواستید نوشتید و اظهار نظر نمودید؟ آیا از نظر شما ما جایگاهی برای توضیح دادن به این اتهامات نداشتیم که به سراغ هیچکدام از ما نیامدید؟

جناب آقای منصف، که در تمامی مباحث خود دم از قانون زده اید و من با تمام احترامی که برای شما در جایگاه شورا بعنوان دستگاه نظارت به عملکرد شهردای قائلم، آیا نمی دانید که طبق قانون شهرداریها حق دخالت در جابجایی مسئولین دوایر شهرداری را ندارید که این جابجایی را با بدترین عنوان سیاسی از قبیل کودتا و جابجایی تهوع آور در اعلامیه درج نموده و در کلیه قسمتهای شهرداری شخصاً پخش نموده اید؟ آیا این الفاظ از شان و جایگاه شما در شورا بعنوان رئیس کمیسیون فرهنگی بدور نیست؟

جناب آقای منصف، شما بعنوان جانباز آزاده در جهت حفظ آرمانهای انقلاب عزیز بعنوان یک فرد متشرع چگونه به خود اجازه داده اید که مجموعه شهرداری را در ملا عام و در حوزه و حیاط شهرداری بدون هیچ نشست و بازخواست قبلی بر حسب وظیفه تان در صحن شورا، بعنوان مفسدین مالی و رانت خواران اعلام نموده و حیثیت کاری و اجتماعی شان را زیر سئوال ببرید؟ آیا بردن آبروی برادر مومن در دین اسلام از منفورترین کارها نمی باشد آن هم به ناحق؟

جناب آقای منصف، نمی دانم چطور ورق برگشت که شما افرادی را که چندی پیش در برنامه جشنواره آواها و نواها برروی سن برده و از آنها با اهدا لوح تقدیر قدر دانی کرده اید، چطور آنها رانت خوار و مفسد مالی شده اند؟ چون در مقابل دخالت غیرقانونی شما در مورد جابجایی مسئولین دوایر مقاومت کردند و درخواستهای غیرقانونی شما را انجام ندادند رانت خوار و مفسد مالی شدند؟

جناب آقای منصف، آیا مجموعه همین شهرداری که اینچنین مظلومانه به لطف شما مورد بدترین اتهامات به قبیح ترین شکل ممکن در اذهان عمومی زیر سئوال رفته اند تامین کننده اجرای تمام برنامه های فرهنگی شما در مکانهای مختلف همین شهر در طول این یکسال نبوده اند؟

نمیدانم ناگهان چه شد که شما اینچنین با شتاب یک شب ره صد ساله رفتید؟ شمائیکه راضی از همه شرایط، بدون دادن کوچکترین مصوبه ای بعنوان تذکر، مدیران شهرداری را رانت خوار و مفسد مالی اعلام نموده اید!

جناب آقای منصف، خیلی برایم جالب است اگر جذب نیرو از طرف مدیران شهرداری خلاف قانون است چطور شما بعنوان دستگاه نظارتی به این تخلف، خودتان 3 نیرو به شهرداری معرفی نموده و هم اکنون جذب این مجموعه مشغول به فعالیت هستند و شما که مدعی اجرای قانون هستید چطور کاملاً غیرقانونی به خود اجازه دخالت در برنامه های اجرایی شهرداری را می دهید؟ آیا این یک عوام فریبی نیست؟

بنده پاره ای از توضیحات را در اینجا عنوان داشتم تا شما نیز بدانید حرف برای زدن بسیار است و اگر سکوت کردیم به حرمت مقاماتی بود که در جهت حفظ آرامش و امنیت خاطر شهروندان گرامی، ما را به سکوت دعوت کردند.

و من با تمام احترامی که برای مقامات قائلم از ایشان گله مندم، چراکه مجموعه شهرداری در حد توان خود در تمامی موارد مطروحه شهری مساعدت می نمایند و برایم جای سئوال است که چگونه اینچنین نامتعارف زیر سئوال می روند و همه سکوت می کنند؟ می خواهم بدانم رئیس و اعضای محترم شورا که از جناب آقای شهردار و دیگر مدیران رضایت گرفتند و آنان نیز جهت حفظ حرمت بزرگان و جناب منصف به صرف جانباز و آزاده بودنش و حفظ آرامش شهروندان گرامی رضایت دادند (که ایشان نیز لطف خود را در مقابل این رضایت تمام کرده و در جلسه بازپرسی خود اینچنین اذعان داشتند آنان که رضایت دادند . . . )، سکوت اختیار کردند؟ آیا این غیر منصفانه ترین کاری نبود که می توانست در جایگاه انسانی در مقابل گذشت دیگری نشان داد؟

دیگر ادامه این بحث هم از حوصله شما و هم از حوصله مجموعه شهرداری به علت مشغله زیاد کاری خارج است:

و در پایان ما همه سکوت اختیار کرده ایم و مانند مولایمان علی (ع) در مقابل ظلم و ستم تا مبادا ملعبه دست سیاسی گران و گروه هایی شویم که هیچ ربطی به این اتفاق نداشتند چرا که نه دلسوزمان هستند و نه مشکل گشایمان. 10 روز سکوت کردیم تا بازتاب عملکرد غیرمنصفانه شما را ببینیم. حرفی نزدیم چراکه شورا را از خود جدا نمی دانیم. شورا و شهرداری عضو یک خانواده اند و رئیس شورا بعنوان پدر این مجموعه در راس نظارت بر عملکرد این دو مجموعه قرار دارد. بنده به شخصه از ایشان خواستار حل و فصل بجد مورد مطروحه که توسط زیرمجموعه شان بروز نموده است می باشم و دخالت دیگران را در این مورد کاملاً غیر ضروری می دانم.

ما سکوت کردیم نه اینکه حرفی برای زدن نباشد یا برایمان تحمل این بی حرمتیها آسان باشد ما سکوت کردیم چون نمی خواستیم آب را گل آلود کنیم …
جناب آقای منصف، بیانات عام به پایان رسید و حال من ماندم و شما، از دو نسل اما از یک جنس …

در شرح حال خود می خواهم بدانی که بنده فرزند شهیدی هستم که پدرم را در 3 سالگی در عملیات بیت المقدس در خرمشهر از دست داده ام، من عادت به درد و دل کردن ندارم چراکه بی پدر شدن از کودکی به ما آموخته که چگونه از حق خود دفاع کنیم، به یاد ندارم که بصرف فرزند شهید بودنم به دنبال هدفی خاص در جایی خود را معرفی کرده باشم، ای کاش شما هم حرمت نگه می داشتید و اجازه نمی دادید که از جانباز و آزاده بودنتان در این اتفاق . . .

چرا که بنظر من پدرم راهی را رفته، که منتهای سعادت بود، سعادتی که شامل حال خودش شد و خدایش او را طلبید و من تنها افتخارم فرزند شهید بودنم است و بس و هیچگاه صلاح ندانسته و به خود اجازه نمی دهم که در این مسائل حرمتش را زیر سئوال ببرم.

یقیناً پدرم امروز از حرکت شما دل شکسته است چرا که شما بازمانده ای از جنس آنهائید ولی نمی دانم چطور شد که شما یادتان رفت ما باید با دیدن شما دلمان قرص شود نه اینکه پشتمان بلرزد و نمی دانم با چه محرکان منفعت طلبی اینچنین بیرحمانه شعاع اتهام شما قرار گرفته ایم که شما بجای در کنار ما بودن در مقابل مائید و دیگران نیز به راحتی پیرو حرکت شما به خود جسارت هر گونه توهینی را به ما داده اند شاید شما امانتدار خوبی برای پدران ما نیستید…

کسانی را که شما اینچنین آنان را زیر سئوال بردید همه به نوعی یادگاری از 8 سال حماسه را با خود بهمراه دارند.

ای کاش این داستان اینچنین اتفاق نمی افتاد چراکه در آینده ای نه چندان دور اذهان عمومی از این جریان پاک شده و آنچه که باقی می ماند جواب وجدانی است که ما باید در پیشگاه خداوند پاسخگوی آن باشیم.

این زندگی قشنگ من مال شما ایام سپید رنگ من ما ل شما

بابای همیشه خوب من را بدهید این سهمیه‌های جنگ من مال شما

اشتراک این خبر در :