محرم می آید
به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم و عزای حسینی، سوخته دلان و متوسلین به دربارش هرساله به غبار روبی نکایا و مساجد میپردازندو لباس عزا برپا می کنند.
باران نم نم می بارید اما دلهای عاشق سر از پای نمیشناختند وبه عشق فرزند زهرا(س) وشهید دشت کربلا،اول دلهایشان را به یاد و نامش از کدورت و نامهربانی زدودند ودر حالی که دلشان به امید شفاعت نور چشم پیامبر(ص) داشتند با مشارکت یکدیگر آمدند تاغبار را از تن متبرک خانه اش که مکان آمال و آرزوی دردمندانست پاک کنندودر بقچه دلشان این خاک را تا دیدار خدا و شفاعتش در سرازیر قبر نگهدارند.
چه عاشقانه آمده بودند.پیر زنی که به زور راه می رفت دستمال را از اشک چشمش خیس کرده بود و شیشه های حسینه را تمیز میکرد وآن خانم مسن دیگر که چادر به کمرش بسته بودزمزمه اش یا حسین و صلوات بودبغضش با نگاه من ترکید و گفت:به حق محمد و آل محمد و بحق خون پاک شهدای کربلا و به آبروی امام حسین (ع)ابروی ما و فرزندانمان را نبر.در حالی که اشکش جاری شده بود ادامه داد: از امام حسین سلامتی همه مریضها را امسال میخوام وبه من هم سلامتی خدمت به آستانش و زیارت بارگاه ملکوتیش را عطا کند.
بچه ی کوچک را هم آوردند تا گرد خانه ی امام حسین(ع) سینه اش را متبرک کند و نامش در قلبش حک گردد.
خدا یا اگر عالم به این بزرگی آبرویی داردو نعمت و رحمتت منقطع نمیشود به عزت خون پاک امام حسین(ع) است .یا ابا عبدالله الحسین (ع)سینه ای که برایت می تپد و دیده ای که به دردت میگرید و دستی که برایت علم بر میدارد و پایی که در راهت قدم می گیرد از هرگونه مرضی محافظت بفرما.