مازندران هوای اردیبهشتی گرفته است/ عجیب بوی کربلا میدهد

زمانی که اردیبهشت مازندران پرشده بود از عطر بهار نارنج و هوای دیار علویان با قدم گلبرگهای سفید نوید شکوفایی میداد، مردانی از تبار علویان بار سفر بستند چراکه پرستوهای سبکبار با صدای کوچ و زنگ قافلهسالار آن عهد ازلی را بهیاد میآورند که حسین علیهالسلام را از جان خویش بیشتر دوست بدارند.
در ماه خدا، آنسان که رحمتش به پهنای زمین و وسعت آسمان همچون باران بر اهالی زمین میبارید، ۱۳ مرد با اقتدا به مولود ۱۳ رجب، قفس تن را رها کردند و پرنده جان را در مقتل عشق به پرواز در آوردند، تا بوی سیب این بار از مازندران به مشام زمینییان برسد.
۱۳ یل علوی با سربند کلنا فداک یا زینب (س) و غیرتی ابالفضلی با آزادی و شجاعت لبیکگویان به امام زمان (عج) خویش هجرت کردند تا عهد خویش را در صحرای حلب تازه کنند و تشنه با کاروان نیزه همراه شوند تا به کربلای پر بلا برسند.
این روزهای هوای مازندران گرفته است و از کوچه پس کوچههای این دیار عجیب بوی کربلا میآید، چهره آسمان درهم کشیده و آرام آرام اشکهایش را نثار خرابههای شام میکند.
آلالههای سرخ زینبی در جایجای این دیار همچون پرچمی سبز که روی آن با رنگ خون نوشته شد است یا لثارت الحسین، چشم هر آدمی با هر دین و مرام و مسلکی را به خود خیره میکند و دلها پر میشود از نوای مظلومیت و غربت که با ذکر یا حسین آرام میگیرد.
این روزها حتی دریا هم آرام و قرار ندارد و با صدای گریههای کودکانهای که سراغ بابا را میگیرند،موجهایش را سر به ساحل دلتنگی و حسرت میکوبند.
حال این روزهای مازندران نشان از آتشی دارد که دوباره به دامن خیمههای نینوا افتاده است، انگار محرم زودتر از هر سال به مازندران رسیده و زمین پرشده از نیزه شکستهها و بانویی غیور، علیوار، دلشکسته پیکری مطهر را به دست گرفته و رو به سوی خدا آرام میگوید اللهم تقبل منا هذا القربان.
رنگ و بوی مازندران در این روزها که رنگ و بوی حسینی دارد دیدنی است چرا که در روز حسین (ع) و به نام حسین (ع) باید شاهد پیکرهای مطهری شود که از بهار نارنج خوشبوتر و از اردیبهشت، بهشتیتر است که اگر نیک بنگری در مییابی داستان هجرت تا رجعت ۱۳ مرد زمینی که چگونه نگاهشان را به طلوع خورشیدی گره زدند که هر صبح سر از نیزه بر میآورد و زمین را به انتظار آخرین حضور فرا میخواند.