خانواده و دولت مسوول تولید اعتیاد خیابانی هستند

کیاپرس / نتایج یک تحقیق نشان میدهد برخلاف ادعای دستگاه قضایی و انتظامی درباره آمار بالای ارتکاب به جرایم خرد توسط معتادان بیخانمان، تعداد بسیار کمی از معتادان خیابانی برای تامین هزینه مواد یا حتی دوام آوردن در خیابانها، مرتکب جرایم خرد میشوند و پیش از آن و با فراوانی بیشتر، سراغ سایر روشهای درآمدزا ازجمله تکدیگری، جمعآوری ضایعات، فروش و توزیع مواد مخدر و… میروند.

به گزارش کیاپرس به نقل از روزنامه اعتماد این تحقیق با عنوان «سببشناسی اجتماعی شکلگیری، استمرار و بازتولید اعتیاد خیابانی در شهر تهران»، سال ۱۳۹۶ و توسط محمدرضا فروغی؛ مدیرکل سابق بخش مقابله ستاد مبارزه با مواد مخدر انجام شده و جمعیت نمونه تحقیق، ۲۰۰ نفر از معتادان خیابانی مقیم در اردوگاههای درمان اجباری دولتی و غیردولتی بودهاند و این کارشناس پیشکسوت در حوزه مقابله با موادمخدر که سابقه طولانی مدت حضور در بخش صدور احکام برای جرایم و محکومان مواد مخدر هم دارد، عصر دوشنبه در نشستی که برای بررسی و تبیین و آسیبشناسی اعتیاد خیابانی برگزار شد، در تشریح نتایج تحقیقی که انجام داده گفت: «اعتیاد خیابانی که به اعتیاد سخت و کثیف هم معروف است، براساس شاخص DSM4 (شاخص طبقهبندی اختلالات روانی) بخشی از فرآیند گسترده اعتیاد معروف به اعتیاد تمیز است. در واقع، معتادان خیابانی، جدا شدهها از اعتیاد تمیز هستند. در بررسی و آسیبشناسی پدیده اعتیاد خیابانی، کارکرد سه نهاد باید مورد توجه باشد؛ نهاد خانواده که در شکلگیری اعتیاد خیابانی نقش بسیار موثری دارد، نهاد همسانان که چندان هم شناخته شده نیستند اما آنها هم معتاد خیابانی هستند ولی زودتر از تازهواردها، به خیابان آمده و این سبک زندگی را شروع کردهاند و باعث استمرار اعتیاد خیابانی میشوند و درنهایت، نهاد دولت و حاکمیت یا ساختارهای متولی مداخلات درمانی که در بازتولید اعتیاد خیابانی نقش دارند.»
فروغی ضمن اشاره به اینکه در سال انجام تحقیق (۱۳۹۶) برآورد شد که در شهر تهران ۸ الی ۱۲ هزار معتاد خیابانی و بیخانمان معتاد وجود دارد، افزود: «من در این سه دهه با روشهای مختلف برخورد با اعتیاد مواجه شدهام؛ از مدل جزیره (تبعید معتادان به جزایر متروک و فاقد امکانات در خلیجفارس در ابتدای دهه ۱۳۷۰) تا مدلی که قاضی احمد زرگر (حاکم شرع شهر تهران در مبارزه با مواد مخدر از اردیبهشت ۱۳۵۸ و دادستان مبارزه با مواد مخدر تهران از سال ۱۳۶۰ تا سال ۱۳۷۱) برای مقابله با معتادان اجرا کرد تا راهاندازی اردوگاه شورآباد که بعدها به اردوگاه شفق تبدیل شد. من حتی شاهد صدور احکام اعزام معتادان بودهام و معتقدم علت شرایط فعلی و آمار بالای معتادان خیابانی، کلاف سردرگمی است که خودمان ایجاد کردهایم.»
در تحقیق انجام شده توسط این کارشناس حوزه مقابله با مواد مخدر، سه سوال به عنوان محور تحقیق مطرح بود؛ اگر خانواده فرد معتاد، یک خانواده بدون نقص باشد هم، فرد معتاد به معتاد خیابانی تبدیل خواهد شد؟ گروه همسانها چه ویژگی و کارکردی دارند که هم در جذب معتادان موثرند و هم باعث ماندگاری معتاد در خیابان با وجود دشواریهای زندگی خیابانی و در شرایط بیخانمانی میشوند؟ آیا سیاستهای حاکمیت یا دولت در مسیر مقابله با اعتیاد خیابانی دچار نقصان است؟
فروغی با استناد به نتایج پیمایش ملی انجام شده در سال ۱۳۹۴ که نرخ شیوع اعتیاد در کشور را ۵٫۳۹درصد، تعداد مصرفکنندگان مواد را دو میلیون و ۸۰۰ هزار نفر و تعداد معتادان بیخانمان را ۱۲۰ تا ۱۵۰ هزار نفر در کل کشور اعلام میکرد، با انتقاد از نگرشی که وجود معتاد بیخانمان را باعث کاهش حس امنیت و موجد آثار مضر بهداشتی میداند، گفت که دولت و حاکمیت نه تنها برمبنای همین نگرش پیش میرود، برای پیشروی با این نگرش هم اصرار دارد. فروغی اشاره داشت که باتوجه به ویژگیهای اعتیاد خیابانی که الگو و شیوه مصرف متفاوت، شرایط اسکان، وضعیت بهداشت و درمان و حتی برخورد کیفری متفاوت را رقم میزند، محتوای نظریههای علمی، جرمانگاری اعتیاد خیابانی را مورد تایید قرار نداده، چراکه اعتیاد خیابانی به دلیل نقص در کارکردهای نهاد خانواده و ازجمله انسجام، تعهد، اعتماد، اعتقاد، وابستگی ایجاد میشود. در این تحقیق، عواملی به عنوان دلیل شکلگیری اعتیاد خیابانی و تولید معتاد بیخانمان، استمرار و بازتولید اعتیاد خیابانی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت که ازجمله این عوامل میتوان به تاثیر ویژگیهای اعتیاد خیابانی بر ماندگاری فرد معتاد و حتی بازگشت دوباره به خیابان بعد از ترخیص از درمان اجباری، شکلگیری رفتار موادجویانه در اعتیاد خیابانی، فقدان حمایت اجتماعی به عنوان عامل موثر در ترک داوطلبانه خانه، طرد از خانه و فقدان حمایت خانواده به عنوان عامل موثر در خیابانی شدن یک فرد معتاد، تغییر الگوی مصرف و شدت بالای مصرف به دنبال بیخانمانی فرد معتاد، تاثیر کسب تایید و کسب حمایت و کسب هویت مشترک از گروه همسانان، تاثیر حضور جبری در خیابان بر نگرش معتاد بیخانمان، ارتباط خرده فرهنگ ویژه اعتیاد خیابانی با استمرار بیخانمانی معتاد، تبعیت از هنجارهای گروه همسانان به عنوان شرط بقا، الزام به کسب مهارت زندگی خیابانی، جذابیت انتخاب آزادانه سبک زندگی در دوره بیخانمانی به عنوان عامل موثر در بازگشت دوباره به خیابان بعد از ترخیص از درمان اجباری، کسب حس تعلق و همدلی از گروه همسانان، تاثیر درمان ناقص در عود اعتیاد، کارآمد نبودن ترک اجباری، تاثیر جمعآوریها و طرحهای ضربتی غیرهدفمند، تاثیر غربالگری و پروتکل درمانی نامتناسب در اولین مرحله پذیرش معتادان بیخانمان در اردوگاههای درمان اجباری، تاثیر بیتوجهی به دستورالعملهای مکمل روان درمانی در دوره درمان اجباری، تاثیر خودداری جامعه و خانواده از پذیرش و جذب بهبود یافته بعد از ترخیص از اردوگاه درمان اجباری و در نهایت، تاثیر توقف درمانهای مکمل و مستمر و مراقبتهای بعد از ترخیص اشاره کرد.
تحلیلی بر نتایج کمی و فردی این تحقیق
در مروری کوتاه بر یافتههای کمی از پاسخهای مربوط به ویژگیهای فردی پاسخگویان، میتوان به نتایجی رسید که اگر مجریان طرحهای جمعآوری هم، به جای اصرار بر پاک کردن خیابانها از وجود معتادان بیخانمان و تلاش بر حذف آسیبدیدگان اجتماعی از منظر عمومی، بر آسیبشناسی شکلگیری پدیدههای مشابه و ازجمله اعتیاد خیابانی تمرکز میکردند، امروز با شکست ۹۶درصدی طرحهای جمعآوری و درمان اجباری به دلیل بازگشت بیش از ۹۶درصد معتادان بیخانمان به اعتیاد خیابانی، آنهم اغلب در فاصله کمتر از ۲۴ ساعت بعد از ترخیص از اردوگاههای درمان اجباری مواجه نبودیم.
با نگاه اجمالی به یافتههای کمی و فردی در نتایج این تحقیق میتوان برخی پیوستگیها را فهرستوار مورد اشاره قرار داد:
ارتباط سطح تحصیلات فرد یا والدین او با گرایش به مصرف مواد و شکلگیری اعتیاد خیابانی.
ارتباط وضعیت تاهل و بالا بودن آمار اعتیاد در دوره تجرد و همچنین پیوستگی تجرد با اعتیاد خیابانی.
تاثیر ناآرامی محیط خانه، تبعات روانی از دست دادن والدین و چالش در ارتباط اعضای خانواده بر اعتیاد و خیابانی شدن فرد معتاد (حدود ۵۰درصد پاسخگویان گفتهاند که والدین ایشان متارکه یا فوت کرده یا ازدواج مجدد داشتهاند).
تاثیر ویژگیهای محل سکونت بر گرایش به مصرف مواد و استمرار مصرف تفننی و تبدیل این رفتار به اعتیاد و وابستگی (بیش از ۴۳درصد پاسخگویان ساکن مناطق جنوبی تهران بودهاند).
تاثیر ارزشهای انسانی و اخلاقی بر اعتیاد خیابانی (بیش از ۵۵درصد به دلیل شرمندگی از خانواده، خانه را ترک کردهاند).
تاثیر واکنش خانواده به اعتیاد فرد و توجه به اینکه واکنش منفی خانواده میتواند به خیابانی شدن اعتیاد و شدت یافتن اعتیاد معتاد بیخانمان منجر شود (بیش از ۱۹درصد معتادان خیابانی توسط خانواده از خانه طرد شدهاند و ۲درصد هم به دلیل شاکی بودن خانواده از اعتیاد فرد، خانه را ترک کردهاند).
تاثیر تشدید مصرف و سوق یافتن به سمت مصرف پرخطر و ازجمله تزریق در صورتی که معتاد بیخانمان در نواحی پرخطر، دور از شهر و دور از امکانات درمانی و حمایتی ساکن باشد (بیش از ۷۲درصد معتادان خیابانی گفتهاند که در محلهای ناامن ساکن میشوند و همچنین بیش از ۴۰درصد گفتهاند که در تغییر الگوی مصرف، هرویین را جایگزین کردهاند که مصرف هرویین، چه به شکل استنشاقی و چه به شکل تزریق، در رده اعتیاد پرخطر و در زمره اعتیاد سنگین و مصطلح به تخریب قرار میگیرد اگرچه که فقط ۱۰درصد پاسخدهندگان مصرف هرویین دارند).
یکی از مهمترین نتایج این تحقیق، خط باطلی بر ادعای چند ساله «نقش مستقیم معتادان خیابانی در ناامن شدن فضای شهرها» میکشد. حداقل طی دهه اخیر، مسوولانی که مخالف ارایه خدمات کاهش آسیب اعتیاد و موافق جمعآوری و ایزوله کردن معتادان بیخانمان بودهاند، مدعی شدهاند که معتادان خیابانی عامل اصلی افزایش سرقت و جرایم کیفری هستند با این استدلال که ایشان برای تامین هزینه اعتیاد خود، مرتکب سرقت و زورگیری و خفتگیری میشوند. مشاهدات «اعتماد» در گفتوگوهای مکرر با معتادان خیابانی یا بهبودیافتگانی که سالهای زیادی از دوره اعتیاد خود را در بیخانمانی سپری کردهاند، نشان داد که این افراد با وجود سقوط پرشتابی که در دوره اعتیاد و خیابانخوابی دارند، در وجودشان میشود از ارزشهای انسانی سراغ گرفت (دو نمونه بارز در دهه اخیر، انتقال دو کودک در حال مرگ به مرکز درمانی توسط دو معتاد بیخانمان است؛ دو کودکی که توسط اعضای خانواده مورد آزار جسمی منجر به بیهوشی قرار گرفته و به سطلهای زباله پرتاب شدند که پیکر نیمه جانشان توسط دو معتاد کارتنخوابی که در سطل زباله دنبال غذا میگشتند، پیدا و به بیمارستان منتقل شد). معتادان خیابانی به ندرت مرتکب سرقت میشوند چون
نه تنها توان جسمی برای سرقت و شتاب و سرعت کافی برای فرار از محل جرم ندارند، روشهای دیگری غیر از ارتکاب جرم برای درآمدزایی و تامین هزینه اعتیاد خود را از همسانان یاد میگیرند که به گواه تکراریترین تصویری که همگی دیدهایم، جمعآوری ضایعات خرد از سطلهای زباله، پرطرفدارترین روش تامین هزینه اعتیاد بین معتادان خیابانی است. نتایج این تحقیق هم نشان میدهد که کمتر از ۸٫۵درصد معتادان خیابانی برای تامین هزینه اعتیاد خود مرتکب سرقت شدهاند و بیش از ۹۱درصد، از روشهایی که در قوانین کشور جرم محسوب نمیشود، هزینه اعتیاد خود را تامین میکنند .
بخش دیگری از یافتههای این تحقیق در پرسشنامه فردی، حکایت بیاثر بودن درمان اجباری و درمان داوطلبانه تحت اجبار است. بیش از ۷۲درصد پاسخگویان از یک تا بیش از چهاربار سابقه درمان داوطلبانه تحت جبر داشتهاند و بیش از ۷۳درصد پاسخگویان هم بیش از دو بار در طرحهای جمعآوری معتادان بیخانمان دستگیر و به مراکز درمان اجباری منتقل شدهاند.