مردی که قدش به زانوی شهر هم نمیرسید بر شانههای ساری نشاندیم

کیاپرس به نقل از عبارت : ساری؛ این کهنشهر تاریخی که همچون نگینی بر انگشتری مازندران میدرخشد و کمتر از دوسال دیگر میزبان مهمترین رویداد کشورهای عضو اکو است اینروزها احوال خوشی ندارد.
شهری که سرش در بزرگترین و زیباترین دریاچهی جهان غوطهور است، دست راستش در کمر باریک و سبز جنگلهای هیرکانی است، با دست چپ گیسوان شالیزارهایاش را شانه میکند و پای در شاهدژ و بادابسورت دارد از درد بیتوجهی و سکون بهخود میپیچد، آنهم درحالیکه تا دوسال پیش سرزندهترین پایتخت شمالی بود.
بیش از یکسال از انتخاب «عباس رجبی» بعنوان شهردار ساری میگذرد. مردی که حداقل انتظارِ پایتختنشینان تبرستانی از وی با توجه به سابقهاش در شهرداری ادامه روند توسعه پرشتاب و بینظیر دوران عبوری بود. اما خیال شیرین سارویها خام از آب درآمد و به کامشان تلخ شد. ما در این عریضه نشان خواهیم داد که چرا «رجبی» بههیچ عنوان در قدوقوارهی شهرداری ساری نیست و موجب رکورد و سکون مرگبار این شهر شده است.
عبارت در یکسال گذشته هرگز لب به انتقاد از شهرداری باز نکرد، بلکه تمامقد به حمایت ایستاد تا دستمایه سوتفاهم را فراهم نکند. سعی کردیم با درک وضعیت مالی شهرداری، ادعای گروه جدید مبنی بر بدهی چندهزار میلیاردی و وخامت اقتصادملی بهجای انتقاد مستقیم، روش انتقال مستند را در پیش بگیریم و کاستیها را مستقیماً به گوش شهرداری برسانیم. اما دریغ از یک دقیقه گوش شنوا! حالا با خیالی آسوده و وجدانی مطمئن، زبان مردمی خواهیم بود که معتقدند بودونبود شهردار در عمارت آزادی فرقی برایشان ندارد.
همه میدانیم که دستگیریهای اخیر شهرداری و شورایشهر ساری مؤید وجود اشکالاتی اساسی در وضعیت هزینهکرد شهرداری در دوره عبوری است. مسئلهای که باید به آن رسیدگی شود و هرکسی در هرجایگاهی مرتکب تخلف شده، مورد بازخواست قرار گیرد. این خواست عموم مردم ساری و حق آنهاست. تأکید بر دوره پرفروغ عبوری به معنای تأیید تخلفات صورت گرفته نیست. بلکه آنچه مؤکد میکنیم حقیقت میدانی شهر و تغییر چشمگیر آن در دورهی شهرداری اوست.
فراموش نکنیم با گذشت بیش از دو دهه از دستگیری، محاکمه و مجازات کرباسچی، مردم تهران همچنان به نیکی از او یاد میکنند. این به معنای موافقت آنها با تخلفات کرباسچی نیست، بلکه مهر تاییدی است بر تلاش بیوقفه وی.
به همین خاطر است که وقتی شایعهی تخلف مالی عبوری در میان اهالی شهر به شکلی گسترده پخش شد واکنش مردم بسیار عجیب بود. آنها با بیان اینکه: “اگر خورده نوش جانش، حداقل کار کرده” بر حقیقتی تلخ صحه میگذاشتند. این پاسخ دردناک و غلط آینهای از این حقیقت است که مردم حتی به تخلف راضیاند، درصورتی که کاری از مسئولان ببینند. هرچند در مورد عبوری نه دادگاهی برگزار شده و نه حکمی صادر، اما اگر گذرتان به شهرداری ساری بیافتند تمام ناکامیها و بیعملی ها دو دلیل بیشتر ندارد: مهدی عبوری و کمبود بودجه!
این مقدمه از این باب تقریر شد تا صورتبندی مسئله روشن شود و مخاطب درک کند چرا کندی و سکون شهردار فعلی ارتباطی به این دو بهانه ندارد.
رجبی بعد از جاگیر شدن در عمارت شهرداری در نخستین اقدام ۱۳مدیر مجموعهی مدیریت شهری را تغییر داد، رقمی که در تاریخ جابه جایی های یک مدیر کمسابقه بود و این پیام را به مردم مخابره میکرد که انقلابی در راه است و نیروهای جدید آمدهاند تا طرحی نو دراندازند.
شاید تا شش ماه نخست فحش و نفرین به عبوری و سپر کردن وی در برابر این پرسش آشکار که «چرا ساری دوباره بدل به شهری مرده و بیتحرک شده است» تا حدی بر بیعملی شهرداری سرپوش میگذاشت، اما حالا و با گذشت یک سال مردم میپرسند شما که نفسکش میطلبیدید، چرا در میدان نفستان برید؟ عبوری تخلف کرد و ساخت، سلمنا! شما تخلف نکنید و بسازید، بسمالله!
به نظر میرسد شهردار ساری پشت درب اتاقش پنهان شده و ارتباطش با مردم شهر کاملا قطع است. رجبی نه در جمع مردم حاضر میشود و نه آنان را به حضوری حداقل نمایشی فرا میخواند. در یکی دو ماه اول چند ساعتی آقای شهردار در طبقه همکف عمارت نشست و هزاران عکس از او در دیدار چهره به چهره منتشر شد، اما رجبی سر رشته را نگاه نداشت. این فاصلهگذاری اجتماعی درست نقطه مقابل فاصلهزدایی عبوری بود. در دورهی قبل مردم شهردارشان را به نام کوچک صدا میزدند، به دیدنش میرفتند و از دیدارش سر ذوق میآمدند. او در مراسمشان حاضر میشد، دوستش داشتند، به اطلاعیهها و دعوتهای میدانیاش لبیک چند دههزار نفری میگفتند، اما حالا کافی است در شهر قدم بزنید و نام شهردار را بپرسید تا حساب کار دستتان بیاید.
این ایراد البته تنها به عمارت شهرداری وارد نیست، بلکه شامل شهرداران مناطق نیز میشود که در حکم وزرای دولت روحانی هستند و ملاقات آنها برای مردم بدل به آرزو و رویا شده. درحالی که اساس منطقهبندی توجه به مسائل کوچکتر در اداره شهر، ریزبینی در انجام پروژهها و ارتباط مداوم و نزدیک با مردم و در نتیجه نیازسنجی دقیق و اصولی از هر منطقه است.
بعید است صمیمت، مردمداری، کاهش فاصله شهر و مدیریت شهری، قدم زدن در دل شهر و گوش به شهروندان سپردن ربطی به بدهی دوران عبوری یا کمبود بودجه و تحریم داشته باشد.
نقد دیگری که به رجبی وارد است تحقیر مردم شهر با نامگذاری برخی اعمال روزمره و ناچیز شهرداری تحت عنوان عملکرد است. دیگر خبری از پروژههای ملی و زیربنایی نیست. بهجای افتتاح بوستان ملل و ولایتی دیگر، ۳۰۰ متر بلوار با چند وسیله ابتدایی ورزشی و درختچه با بدترین طراحی بصری ممکن تحت عنوان «بوستان محله» افتتاح شده. این بدان معناست که یا شهردار ساری تعریف درستی از بوستان محله ندارد، یا خدایی نکرده شعور ما را دستکم گرفته.
نهضت آسفالت دوره قبلی حالا به نهضت لکهگیری و نقزدن درباب کمبود قیر بدل شده و گاهی آسفالت و یا لکهگیری یک خیابان کوچک آنقدر بزرگ میشود میشود که ما باید تا دو هفته کلیپهای این عملیات پیچیده را از چند زاویه مختلف در اینستاگرام لایک کنیم!
تبدیل بخش فرهنگی به معاونت در دوره شهرداری قبلی اتفاقی بسیار ضروری بود که مؤید فهم درست شهردار سابق از اهمیت فرهنگ در مدیریت شهری بود. اما امروز سازمان فرهنگی ساری بحدی تنزل یافته که زبان از بیانش قاصر است. فعالیتها و رویدادهای فرهنگی شهر کاملا تعطیل شده در حالیکه شهرداری باید در دوره کرونا فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی خود را به شبکههای اجتماعی و فضای مجازی منتقل میکرد، آنوقت نه نیازی به بودجه و تدارکات راهاندازی جشن بود، نه نگرانی بابت حواشی غیرقابل کنترل. اما سازمان محترم فرهنگی حتی از این ایده ساده نیز استفاده نکرد. وقتی شهردار از معاون فرهنگی خود مطالبه نکند، حکم این مثل را دارد: «سری که درد نمیکند را نمیبندند».
ساری در دوران عبوری حداقل در ماه شاهد بیش از ۱۰ برنامه و رویداد فرهنگی از کتابخوانی، مسابقات خانوادگی، برنامههای دانشآموزی، نقاشی شهری، فیلم، داستان، شعر، تئاتر، نقد ادبی و جشن های عمومی بود، اما یکسال است سارویها غمباد گرفتهاند و چشمشان به آسمان بیبرکت شهرداری خیره است، مگر محض رضای خدا چند قطره باران ببارد.
شهرداری ساری گزارش دهد سازمان فرهنگی اش در یکسال گذشته چه کرده و مردم سال ۹۸ را مثلا با سال ۹۴ مقایسه کنند تا معنی «تفاوت از زمین تا آسمان است» را به خوبی درک کنند.
آیا دعوت از هنرمندان در قالب کارگروههای مشورتی و اجرایی، استفاده از ایده روشنفکران و اندیشه ورزان ساری، بهرهمندی از ظرفیت بکر و رایگان دانشآموزی، معرفی جاذبهها و شخصیتهای فرهنگی، فعال کردن ظرفیت بینظیر سراهای تداوم، یادآوری تقویمی از بزرگان فرهنگ و هنر این شهر، استفاده از فرصت کانونهای فرهنگی مساجد و بسیاری از فرصتها و ظرفیتهای دیگر ربطی به بدهی دوران عبوری و تحریمها دارد؟
این چه وضعیت خجالتآوری است که در سازمان رهنگی شهرداری ساری جاری شده؟ اصلا آقایان مشغول چه کاری هستند؟ شهردار ساری اگر مثل ادعای شفافیت به عمل کردن نیز علاقه دارد به مردم بگوید معاون فرهنگی از صبح تا پایان ساعت اداری مشغول چه کاری است که در شهر آب از آب تکان نمیخورد؟
آیا عدم استفاده از ظرفیت سمنها، بانوان و سالمندان تقصیر مهدی عبوری و ایالات متحده آمریکاست؟
نکند ما باید این نقد را بهجای آدرس شهرداری ساری به کاخ سفید بفرستیم؟!
هیاتهای مذهبی و ورزشی، جامعهی هنرمندان، فعالان اجتماعی و فرهنگی، کارشناسان امور اجتماعی و برنامه نویسان حوزه فرهنگی آنقدر از شهرداری فاصله گرفتهاند که گویا وجود خارجی ندارد. بسیاری از هنرمندان شاخص ساری حتی اسم آقای رجبی را هم نشنیدهاند. همانها که منتقد بنرباران کردن شهر و واگذاری تابلوهای تبلیغاتی بودند حالا در برابر این پرسش که تابلوهای جدید در خیابان های فرهنگ و قارن از کجا آب میخورند سکوت پیشه کردهاند.
بیشک ضعیفترین بخش شهرداری ساری که از قضا یکی از مهمترین نیازهای شهر است همین سازمان فرهنگی است که خود نیازمند مطلبی جداگانه است تا مردم بفهمند در یکسال گذشته ساری تا چه اندازه دچار عقبگرد فرهنگی و زیبایی شناختی شده است.
دیگر در ساری نه از المانهای فرهنگمازندرانی خبری است و نه مانند سابق ابژه هایی برای قلقلک احساسات ناسیونالیستی در کار است.برهوت مطلق است ایمردم! برهوت مطلق.
برای روشن شدن افکار عمومی کافی است شهرداری ساری به بخشی از سوالات مطرح در اذهان عمومی پاسخ دهند.
▪️آیا افتتاح درست و اصولی بوستان بانوان و استقرار بخش فرهنگی و اجتماعی شهرداری در آن و ارائه خدمات متنوع برای شهروندان به عبوری و تحریمها مربوط است؟
▪️آیا بیتوجهی به ظرفیت فضای مجازی برای پر کردن اوقات فراغت مردم در روزهای دشوار قرنطینه که از وظایف ذاتی شهرداریهاست هم به گردن مهدی عبوری و دونالد ترامپ است؟
▪️عدم بازیابی ساری کارت و استفاده درست و اصولی از آن که در شرایط دشوار کرونا میتوانست بخش بزرگی از نگرانی مردم در حمل و نقل عمومی را کاهش دهد به عبوری و تحریمها مربوط است؟
▪️آیا عدم راهاندازی موزه ساری در بوستان ولایت با استفاده از ظرفیت استانداری مازندران که بعد از ۴۰ سال به یک ساروی رسیده و برگزاری جلسات اقناعی با ادارهکل میراث فرهنگی و چانهزنی و اصرار برای تأمین بودجه بسیار اندک این کار، هم تقصیر مهدی عبوری و تحریمهاست یا تقصیر بیخیالی و نبود دغدغه در شهرداری؟
▪️قطع ارتباط ارگانیک و سازمانیافته شهرداری و ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران که از قضا آنهم در ید قدرت یک ساروی است چه ربطی به بیپولی و بدهی عبوری دارد؟
▪️آیا عدم محافظت و بیتوجهی شهرداری به بافت تاریخی ساری هم تقصیر عبوری است؟ اصلا آقای رجبی میتوانند ۵ مورد از ابنیه تاریخی غیرمذهبی شهر را فقط نام ببرند؟
▪️بدل شدن شهر به محل رژه متکدیان چه ربطی به عبوری و بی پولی دارد؟ شهری که در دوره قبلی با تأسیس سراهای تداوم و راهاندازی گرمخانه و ارائه خدمات اجتماعی از شدت متکدیان و بیخانمانها کاسته بود و به گواه وزارت کشور موفقیتی چشمگیر را رقم زد حالا به وضعیتی به مراتب بدتر از دوران قبل از عبوری رسیده. این حقیقتی است که پشت هر چراغ قرمزی در این شهر به چشم میآید. اما آقای رجبی برخلاف عبوری اهل قدم زدن در شهر، همنشینی با کسبه و احوال پرسی از مردم نیست، بنابراین فقط آنچه از شیشه بزرگ طبقه هفتم میبیند را باور میکند.
▪️اینکه آقای رجبی در یکسال اخیر سری به بنیاد علمی و فرهنگی عبدالحمید داراب نزده، سراغی از خانه هنرمندان نگرفته، به اندیشکدههای فرهنگی شهر بیتفاوت است نه ربطی به عبوری و تحریمها دارد، نه کمبود بودجه مانع آن است. این جز بیتفاوتی، بیتوجهی و عدم اطلاع کافی شهرداری از ظرفیتهای ناب و شناخته شدهی ساری معنای دیگری ندارد.
▪️شهردار سابق در کمتر از یکسال دو فاز میدان شهرآشوب را به اتمام رساند اما بیش از یکسال است که انگار فقط روزی یک آجر به فاز سوم اضافه شده. این یعنی قدرت کسب بودجه و اعتبار آقای رجبی بسیار اندک است.
▪️چه بر سر ساری آمده که از شهر برتر گردشگری ایران به یکی از بیخاصیتترین شهرهای شمالی در بیش از یکسال گذشته بدل شده و اصلا یک کلمه برنامه در حوزه گردشگری از دل عمارت بیرون نیامده است؟ این بیتوجهی هم تقصیر عبوری و ترامپ است؟
▪️مهدی عبوری با همه حرف و حدیث هایی که برایش بافتند، شب و روز نداشت و تشنه شنیدن و اجرایی کردن ایدههای جدید بود اما آقای رجبی تشنه سکون و روزمرگی است و گویا اصلا زبان مردم شهر را نمیفهمد! این بیتفاوتی به توده مردم هم حاصل کمبود اعتبارات است آقای شهردار؟
عباس رجبی به گونهای از تخلف نکردن خود سخن میگوید که انگار قرار بود تخلف کند! برادر من صداقت کاری و شفافیت مالی یک پیشفرض است و اگر کسی آن را رعایت نکرد، دلیلی بر رستم بودن مراعاتکنندگانش نمیشود.
وقتی کاری صورت نمیگیرد و شهر به امان خدا رها شده قاعدتاً تخلفی هم در کار نخواهد بود. دیکته نانوشته از قدیم غلط نداشته و نخواهد داشت. اصلا بعید نبود از دل آن حجم عظیم سازندگی در دوران عبوری چندین پرونده مالی صید شود اما عجیبتر آنکه از دل حجم عظیم بیعملی شهردار جدید مدیر آرامستان شهر که منصوب اوست را دستگیر میکنند.
اصلا بیایید فرض کنیم عبوری برترین کلاهبردار تاریخ است! این چه چیزی به ارزش شما اضافه میکند؟اینکه کسی شعار شفافیت و دزدی نکردن بدهد هیچ فضیلتی نیست، چه آنکه پیش فرض بر سلامت مسئولان است و کسی نمیتواند دزدی نکردن و تخلف نکردن را جزو دستاوردهای خود بداند. یعنی واقعا کار ما به جایی رسیده که مسئولان منت پاکدستیشان را بر سر ما بگذارند؟
اصلا اگر قرار بود اصل بر شناسایی متخلفین و زدودن غبار تخلف مالی باشد چه نیازی به آقای رجبی داشتیم. همزمان مدیرکل بازرسی استان را با حفظ سمت، شهردار ساری میکردیم که هم تجربه اش در مچگیری بیشتر بود و هم تخصص اش.
ما شهردار آوردهایم که ضمن رعایت شفافیت، صداقت کاری و رسیدگی به تخلفات شهر را بسازد، نه اینکه تا حرفی میزنی بگوید: عبوری – تحریم – بیپولی!
آقای رجبی در این مدت به مرد شعارهای بدون عمل بدل شدهاند و هروقت ایشان به کسی میگویند نگران نباشید حل میشود چهار ستون بدن مخاطب میلرزد زیرا مطمئن میشود امکان تحقق آن وعده به پایینترین میزان خود رسیدهاست. هروقت هم که سوالی داشته باشید یا پیگیر ماجرایی شوید باید از هفتخوان رستم بگذرید تا شاید حرفتان به گوش شهردار محترم برسد.
از زمان شهرداری آقای رجبی تمام تمرکز شهرداری بر تملک، خرید تجهیزات و آسفالت کردن پروژه پل تا پل، ساماندهی نیروهای شهرداری و تکمیل زباله سوز بوده. یکسال گذشت و هیچیک از این وعدهها عملی نشد، درحالیکه سارویها عادت کرده بودند ١٠٠ روزه کار را تمام کنند. انشالله این سه پروژه در موعد مقرر که بارها عوض شده به سرانجام برسند، اما همین؟! همه آن ادعاها و ما میتوانیمها همین سه وعده نسیه است؟
طرحهایی که در دوره عبوری معمولی و روتین بهشمار میآمد حالا به ابرپروژه بدل شده. به خدا خسته شدیم از بس فیلم سبقت گرفتن لودرها در پروژه پل تا پل را تماشا کردیم. اصلا مگر طول این پروژه چقدر است؟
جالب است بدانید همانها که تیم قبلی را به شهر فروشی متهم میکردند به طور کلی شمای بصری شهر را به حال خود رها کردهاند. برای اثبات این ادعا نیز صدها مثال وجود دارد اما فقط کافی است سری به بازار رجایی و درب اصلی مسجد جامع بزنید تا ببینید ساختمان زشتی که با هیچ قاعده و قانونی همخوانی ندارد به بدترین شکل ممکن فضای این محوطه مذهبی- تاریخی را له کرده است. وقتی فنداسیون این بنای غیر قانونی ساخته میشد حداقل خود عبارت سه بار تذکر داد و به اطلاع آقایان رساند که اجازه ندهید این بنای ناقص، زشت و غیر قانونی ساخته شود اما کو گوش شنوا…
اما نگران نباشید این هم تقصیر عبوری و تحریمهاست.
ساری تا کمتر از دو سال دیگر میزبان مهمترین رویداد فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی خود در یک سده اخیر یعنی ساری ۲۰۲۲ است اما شهرداری هنوز حتی دبیرخانهای برای این موضوع راه نینداخته و بسیاری در این سازمان اصلا از چنین مسئلهای خبر ندارند! اکنون سوال اینجاست که پایتخت گردشگری کشورهای عضو اکو در سال ۲۰۲۲ که همچنان درگیر لکهگیری آسفالتهای زوار در رفته خیابانهای اصلی خود است و هنوز در به سرانجام رساندن یک پروژه ناقابل عاجز مانده چگونه میخواهد آبروی شهر را در این رویداد مهم بینالمللی بخرد؟
وضعیت در شهرداری آنقدر خراب است که برخی فکر میکنند ساری ۲۰۲۲ اسم یک مغازه زنجیرهای در شهر است؟! چنین فرصتی برای ساری شاید تا چند دهه دیگر هم دوباره رخ ندهد. لطفا کمی دست بجنبانید و به جای ذکر مصیبت خواندن با ترجیع بند عبوری و بی پولی، تکانی به خود بدهید.
به عقیده ما و به استناد عملکرد آقای رجبی ایشان برای قبول شهرداری یکی از مناطق ساری هم مناسب نبودند چه رسد به همه شهر. مردی که به زحمت قدش به زانوی ساری میرسید را بر شانههای این شهر تاریخی نشاندند. بر این غم هرچه اشک بریزیم کم است، چراکه در اوج توسعه به بنبست خوردیم و سالها به عقب برگشتیم.
همه میگفتند شهردار بعد از عبوری کار سختی در پیش دارد و باید روند توسعه شهر را ادامه دهد اما بیایید روراست باشیم که هیچکداممان فکرش را هم نمیکردیم کسی شهردار شود که در طی یک سال کوچکترین قدمی برای توسعه شهر بر ندارد و تنها افتخارش ساماندهی نیروهای درون سازمانی و تخلف نکردن خودش باشد!
اگر قرار بود کسی را به عمارت شهرداری بفرستیم که فقط بلد است نق بزند و از نداری بنالد، بهتر نبود به جای آقای رجبی، گلام (شخصیت همیشه نا امید گالیور) را شهردار ساری کنیم؟
شورای شهر روزآمد شده ساری حالا مسئولیت سنگینی دارد. ادامه روند فعلی بیشک به تنزل روزافزون جایگاه مرکز استان میانجامد و از قدیم گفتهاند هرجا جلوی ضرر را بگیرید منفعت است.
عبارت در سلسله گزارشهایی به زودی عملکرد یکساله شهرداری ساری را زیر ذرهبین آماری خواهد برد و با قیاسی ساده با گذشته نشان خواهد داد شکاف ساری امروز و دیروز تا چه اندازه عمیق و خطرناک است.
اشتراک Telegram Facebook Twitter