قصه تلخ جابجایی دو نوزاد در بیمارستان
زمانی که امیرمحمد را برای اولینبار دیدم، متوجه شباهتهای او با خودمان شدم و دیدن او مرا بسیار خوشحال کرد، اما مگر میتوانم مهرم نسبت به مهیار را بهراحتی فراموش کنم، مگر فرزندان ما کالا هستند که اشتباه جابهجایی آنها بهراحتی و با تعویض جایشان، قابل رفع باشد.