جهالت، عامل عمده شهادت امام حسین(ع)


اکنون توضیح میدهم که مقصود از جهالت مردم این نبود که چون مردم بیسواد بودند و درس نخوانده بودند، مرتکب چنین عملی شدند و اگر درسخوانده و تحصیلکرده میبودند نمیکردند. نه، در اصطلاح دین «جهالت» بیشتر در مقابل «عقل» گفته میشود و مقصود آن تنبّه عقلی است که مردم باید داشته باشند، و به عبارت دیگر قوه تجزیه و تحلیل قضایای مشهود و تطبیق کلیات بر جزئیات است و این چندان ربطی به سواد و بیسوادی ندارد. علم، حفظ و ضبط کلیات است و عقل قوه تحلیل است. به عبارت دیگر امام حسین شهیدِ فراموشکاری مردم شد، زیرا اگر مردم در تاریخ پنجاه شصت ساله خودشان فکر میکردند و قوه تنبّه و استنتاج و عبرتگیری در آنها میبود و به تعبیر سیدالشهداء که فرمود: »ارجعوا الی عقولکم» ]به عقلهایتان رجوع کنید[ اگر به عقل و تجربه پنجاه شصت ساله خود رجوع میکردند و جنایتهای ابوسفیان و معاویه و زیاد در کوفه و خاندان اموی را اصولاً فراموش نمیکردند و گول ظاهر فعلی معاویه را – که دم زدن از دین به خاطر منافع شخصی است – نمیخوردند و عمیق فکر میکردند، و حساب میکردند آیا حسین(ع) برای دین و دنیای آنها بهتر بود یا یزید و معاویه و عبیدالله، هرگز چنین جنایتی واقع نمیشد. پس در حقیقت علت عمده اینکه مردمی نسبتاً معتقد به اسلام این طور با خاندان پیغمبر رفتار کردند در صورتی که همانها حاضر بودند قربه الی الله در جنگ کفار شرکت کنند، فقط و فقط فراموشکاری مردم و گول ظاهر خوردن آنها بود، یعنی نتوانستند پشت پرده نفاق را ببینند. ظواهر شعائر اسلامی را محفوظ میدیدند و توجه به اصول و معانی از بینرفته نداشتند.
منبع: کتاب حماسه حسینی، ج ۲، ص ۳۲ و۳۳