بیمارستان الزهرای(س) تبریز محل تولد پنج قلوها و چهار قلوها

کیاپرس / بیمارستان الزهرا(س)ی تبریز در روزهای شنبه و یکشنبه گذشته حال و هوای عجیبی داشت. زایمان ۲ زن باردار به فاصله ۲ روز در این بیمارستان ناگهان بخش مراقبت از نوزادان را پر از دخترها و پسرهای تازه به دنیا آمدهای کرد که والدینشان برای آمدنشان ماهها انتظار کشیده بودند.

به گزارش کیاپرس به نقل از روزنامه همشهری، این گزارش ماجرای به دنیا آمدن پنجقلوها و چهارقلوهای ۲خانواده آذری است که حس و حال زیبایی را به بخش مراقبت از نوزادان بیمارستان الزهرا(س) هدیه کرده است.نخستین زایمان شگفتانگیز در این بیمارستان با تولد پنجقلوهای خانوادهای اهل لیلان شهرستان ملکان استان آذربایجانشرقی رقم خورد. زن باردار که بعد از هفته ۳۵بارداری در این مرکز بستری و تحت مراقبت قرار گرفته بود، روز شنبه پنجقلوهایش را که ۵پسر به نامهای سبحان، امین، محمد، علی و رضا هستند به دنیا آورد تا خانواده سهنفرهشان در یک روز تبدیل به خانوادهای ۸نفره شود.
تاکنون پنجقلو نداشتیم
مهدی حضرتی پدر ۴۲ساله پنجقلوها میگوید: من و همسرم، فاطمه، سال ۹۵ازدواج کردیم و فرزند اولمان به نام سلنا سال ۹۸به دنیا آمد. بعد از آن تصمیم گرفتیم برای اینکه دخترمان تنها نماند، دوباره بچهدار شویم. با وجود اینکه چند قلوزایی در خانواده من و همسرم ژنتیک بود، اما تاکنون پنجقلو نداشتیم.
او که مهندس مکانیک است و در یک مغازه کار تعمیرات کامپیوتر ماشین را انجام میدهد، میگوید: وقتی متوجه شدم که همسرم باردار است و برای سونوگرافی رفتیم، انتظار فقط یک فرزند را داشتم. آن روز من بیرون اتاق منتظر ماندم و دقایقی بعد همسرم بهتزده از اتاق سونوگرافی بیرون آمد و به من گفت بچهها پنجقلو هستند. در لحظه اول شوکه شدم.
یک لحظه همه آینده بچهها پیش رویم قرار گرفت. اینکه با این اوضاع اقتصادی و زندگی مستأجری چگونه از عهده مخارج خانواده بر خواهیم آمد، لرزه بر اندامم انداخت، اما شور و هیجانی از جنسی دیگر در وجودم حس کردم. در این مدت برخی ما را به سقط جنین تشویق کردند، اما نه من و نه همسرم قبول نکردیم و حالا هم امیدواریم که بتوانیم از عهده هزینه کودکان برآییم.
حضرتی درباره نگهداری پنجقلوها بعد از مرخص شدن از بیمارستان میگوید: فعلا فقط مادر همسرم است که برای کمک به خانه ما میآید. هرچند که ما به بیش از یک نفر برای کمک نیاز داریم، اما اعضای دیگر خانواده شهرستان هستند و از ما دورند. پرستار هم نمیتوانم بگیرم، چرا که هزینه پرستار درماه ۱۰میلیون تومان است و تامین آن از عهده من خارج است. امیدوارم مسئولان برای نگهداری از بچهها به ما کمک کنند.
وقتی شوکه شدیم!
خانواده دیگری که چهارقلوهایشان یک روز بعد از پنجقلوها به دنیا آمدند، لیلای ۳۰ساله و حمید ۳۶ساله هستند که ۲سال بعد از ازدواجشان تصمیم به بچهدار شدن گرفتند.حمید اصغری میگوید: قبل از بارداری به پزشک متخصص مراجعه کردیم و او ویتامینها و داروهایی داد که در روند بارداری سلامت به همسرم کمک کند.او میافزاید: در میان اقوام من و همسرم، سابقه چهارقلو و حتی پنجقلو وجود داشت. چهارقلوهای یکی از اقوام همسرم الان همگی پزشک شدهاند. با این حال من فکر نمیکردم که صاحب چهارقلو شوم. با توجه به سابقه ژنتیک در خانوادههایمان دوقلو را پیشبینی میکردیم اما چهارقلو را نه.
اصغری اضافه میکند: در نخستین سونوگرافی به ما گفتند که ۳جنین دیده میشود که ۲جنین سالم است و اینطور که نشان میدهد یکی پوچ خواهد شد، اما در سونوگرافی بعدی متوجه شدیم چهارقلو در راه داریم. در ابتدا شوکه شده بودم و با وجود اینکه جزو قشر متوسط جامعه هستیم، اما قطعا شرایط نگهداری و بزرگ کردن ۴فرزند بسیار سخت است و ما هم به همین سختیهایش فکر کردیم. با این حال تصمیم گرفتیم هر ۴ قل را نگه داریم. از همان ابتدای بارداری هر دوره ۴تا ۵میلیون تومان پول دارو و یک آمپول مخصوص میدادیم.
در آن دوران برخی از پزشکها ما را بهشدت میترساندند و معتقد بودند که بچهها نمیمانند و باید آنها را سقط کنیم، اما من و همسرم با توکل به خدا مسیر بارداری را با هر ۴قل ادامه دادیم.او اضافه میکند: به مرکز الزهرا(س) آمدیم و پرونده تشکیل دادیم و همسرم از همان آغاز راه تحت مراقبت این مرکز قرار گرفت و در پایان هفته ۲۹و آغاز هفته ۳۰بارداری بهدلیل دردهایی که داشت در مرکز بستری شد و تحت مراقبتهای ویژه قرار گرفت. او ۲۸روز در بیمارستان بستری بود.
به کمک دولت نیاز داریم
اصغری که فوقدیپلم قالبسازی دارد، به پخش مواد غذایی مشغول است و همسرش که حافظ کل قرآن است، قبل از بارداری در یک مهد قرآن مربی قرآن خردسالان بود. او میگوید: اکنون بعد از به دنیا آمدن چهارقلوها بعید میدانم که همسرم بتواند وقتی برای ادامه کارش داشته باشد. اصغری میافزاید: ما حتما به کمک دولت نیاز داریم. البته که بابت این کودکان خدا را شاکرم و در بزرگ کردن فرزندانم به خدا توکل خواهم کرد.
او ادامه میدهد: همسرم بسیار خوشحال است و میگوید که ای کاش ۵قلو داشتم. وجود این بچهها حتما به زندگی ما رنگی دیگر خواهد داد. او درباره چهارقلوها میگوید: خدا ۳دختر به نامهای فاطمه، زهرا و زینب و یک پسر به نام محمد به ما داد. که قل اول یک کیلو و ۲۰۰گرم و قل آخر ۹۵۰گرم است. آن دو نیز وزنشان در حدود یک کیلو و یک کیلو و صد است. او اضافه میکند: امیدوارم فرزندان صالح و فرهیختهای به جامعه تحویل دهیم که به درد کشورشان بخورند و در این راه از خدا یاری میخواهیم.