یک آتشنشان: ما همکارشما نیستیم آقای قالیباف!
از او میپرسم وضعیت امکانات و تجهیزاتتان برای اطفای حریقها چطور است با توجه به اینکه مسوولان شهری چند روزی است دائم از کامل بودن تجهیزات صحبت میکنند. همین جا ناراحتی اش را بیشتر بروز میدهد. گویی منتظر تلنگر بود. «کدام تجهیزات؟ ما تجهیزات داشتیم و این شد؟ این کلاه من به عنوان مسوول است. دلشان نمیآید کلاه ۳۰۰ هزار تومانی استاندارد برای ما خریداری کنند. تجهیزات تهران فقط در مقایسه با شهرستانها بهتر است، در مقایسه با دنیا و امکانات به روز هیچ است.» کلاه ایمنی بسیار معمولی و رنگ و رو رفتهای دارد. همه میدانند تجهیزات کامل لباس آتشنشانی چندین میلیون تومان هزینه دارد اما چه میزان از آن تامین میشود؟ از سویی دیگر یکی از مسایلی که کاملا بیتوجه مانده و توی چشم میزند، نبود ماسک استاندارد هنگام آواربرداری و این دود است. آتشنشانان از ماسکهای بسیار معمولی حتی ماسکهای پارچهای یک بار مصرف که هیچ فایدهای ندارند، استفاده میکنند. از ماسکهایشان میپرسم. آیا میدانید این دود سمی سرطانزاست، چرا ماسکهای ایمن ندارید. میگوید: بله همه میدانیم. تعداد ماسکهای ایمنی سنگین بسیار کم است. از طرفی کسی پیگیر استفاده از آنها نیست. در حالی که این دود بعدها برایشان مشکلات عدیدهای ایجاد میکند.همه اینها درحالی است که رحمتالله حافظی، رییس کمیسیون سلامت شورای شهر روز دوم پس از حادثه اعلام کرد از بودجه مصوب پیشبینی شده ۱۴۰ میلیاردی برای آتشنشانی، ۵۴ میلیارد تومان به حساب شهرداری رفته، اما فقط ۲۱ میلیارد تومان آن پرداخت شده است. با این آمار مصوب، اما طلایی دیگر عضو شورای شهر در اظهارنظری شگفتانگیز عنوان کرده: از نظر تجهیزات هیچ کمبودی نداریم و آتشنشانان ما قربانی سد راه مردم شدند.
حدود یک هفته از فاجعه گذشت و همچنان آمار ضد و نقیضی از تعداد کشتهشدگان و مفقودان ارائه میشود. در حالی که از ابتدا رقم ۲۵ و ۳۰ نفر برای آتشنشانان زیر آوار عنوان میشد و از سوی سازمان آتشنشانی رقمی برای تعداد شهروندان مفقود شده اعلام نمیشد و کسبه اطراف هم رقم بالایی را برای زیر آوار ماندگان به خبرنگاران ارائه میدادند، خبرنگار«جهان صنعت» با مراجعه به کلانتری بهارستان روز دوم پس از حادثه، متوجه شده بود دستکم ۳۰ نفر تا آن لحظه اعلام مفقودی کرده بودند.
به احتمال بالا بین ۲۰ تا۳۰ آتشنشان و همین حدود شهروند عادی زیر آوارند
از این آتشنشان که در عملیات اطفای حریق پلاسکو حضور داشته میپرسم آیا در میان همه خبرهای متناقض این روزها، به واقع میداند چند نفر آتشنشان و چند نفر شهروند عادی در آنجا هنگام فرو ریختن پلاسکو حضور داشتند، که میگوید: قطعا بین ۲۰ تا ۳۰ آتشنشان از همکارانم بودند. میگویم رقم ۱۰۰ نفری که از سوی کسبه عنوان شده، میتواند صحت داشته باشد، عنوان میکند: «واقعا نمیدانم چند نفر از کسبه آنجا بودند ولی برای آنها رقمی بین ۲۰ تا ۳۰ نفر را میتوان تخمین زد. ما بسیاری از افراد را تخلیه کردیم و برخیها از دست ما فرار کردند برای برداشتن اموال خود.» اخبار کذب و شایعه بسیار زیاد منتشر میشود و نحوه اطلاعرسانی سازمان آتشنشانی در این چند روز بحران، ضعیف بوده است. به او میگویم چرا اخبار اینگونه اعلام میشود، چرا وقتی تجهیزات اطفای حریق شما حین عملیاتها کم و ضعیف است، از سوی سازمان اعلام نمیشود. سری تکان میدهد و با حسرت ادامه میدهد: یکی از مشکلات اساسی ما این است که ما فرد متخصص بر مسند مدیریت سازمان آتشنشانی نداریم. مدیر عامل و مسوول عملیاتها و… به دلیل منافع خود و اینکه پست سازمانی خود را از دست ندهند، هیچ کمبود تجهیزاتی را اعلام نمیکنند تا مبادا علیه اقدامات شهرداری حرفی به رسانهها گفته باشند. در مورد بیان آمار واقعی تلفات هم همینطور. چندین مدل اخبار بیان شده است. آنها اگر به کمبودهای ما فکر میکردند ما اینطور هر از چندی بچههایمان را از دست نمیدادیم. ما مدیر آتشنشان، آتشنشانان باسواد و متخصص در این حوزه کم نداریم، اما مدیرعامل آتشنشان نداریم که دلش برای ما بسوزد. چنانچه حرفی برخلاف رویه بیان شود، شهرداری خیلی راحت میتواند او را برکنار و فرد دیگری را جایگزین او کند.
این اظهارات در حالی است که یکی دیگر از آتشنشانان هم با ابراز تعجب عنوان میکند از روز نخست تاکنون مدیرعامل سازمان، آقای شریفزاده هیچ اظهار نظری در خصوص این حادثه نکرده و این سکوت عجیب است.
آقای شهردار، ما همکار شما نیستیم
این آتشنشان مسوول با بغض در ادامه تاکید میکند: «فکر میکنید بعد از شهید شدن در سوانح و حوادث، چقدر از خانواده فرد حمایت میشود؟ میدانید ما شهید محسوب نمیشویم و مزایای شهدا را نداریم وقتی جانمان در راه کمک به مردم و وطن میرود؟ میدانید برای شغل ما که جانمان کف دستمان است، سختی کار محسوب نمیشود؟ میدانید برای خانواده شهید علی قانع بچههای آتشنشان هر کدام هر چه در توان داشتند گذاشتند وسط و خانه خریدند؟ سازمان برای علی چه کرد؟ از تبعیضها و تفاوتهای بزرگ بگذریم. آقای شهردار میآید میگوید ما همکارانمان را در آتشنشانی از دست دادیم. کدام همکار؟ ما همکار شما نیستیم آقای قالیباف. همکاران شما بسیار با ما متفاوتند. در یک نمونه کوچک بگویم وقتی هنگام تعطیلات به کارکنان شهرداری هتل پنج ستاره میدهند و به کارکنان آتشنشانی هتل سه ستاره، آیا امکانات و توجه به ما با شما در یک سطح است؟ این طور همکار هستیم؟ با بغض میگوید: شهرداری این همه عنوان میکند که سه سال است به کسبه پلاسکو مبنی بر ناایمن بودن این ساختمان اخطار داده است. چرا فقط اخطار دادهاند؟ چطور است اگر عوارضی ملکی پرداخت نشود، دیوارکشی جلوی مغازه و پلمب انجام میشود. مسوول پلمب نبودهاند یعنی چه؟ وقتی مامورانشان رشوه میگرفتند و از کنار این همه خطر میگذشتند، جان بچههای ما قربانی شد. بچههای آتشنشان قربانی باندبازی آقایان شدند. بچهها به خاطر اشتباهات و بیتوجهی به موارد ایمنی که حالا باید پاسخگو باشند، از دست رفتند.»
مدیریت آواربرداری و برنامهریزی عملیات را از دست آتشنشانی گرفتهاند
از او میپرسم آیا از وضعیت آواربرداری و تجهیزات اینجا راضی هستید؟ با ناراحتی میگوید: مدیریت و مسوولیت آواربرداری را از دست سازمان آتشنشانی خارج کردهاند و سازمان دیگری خودش انجام میدهد. همه تجهیزات هم برای خودشان است. از وضعیت راضی نیست و خاطرنشان میکند: من و خیلی از بچهها فقط با انگیزه و عشق به مادری که نگاه منتظر خود را به پیدا شدن جسد فرزندش دوخته، شبانهروز کار میکنیم تا پیکر بچهها را پیدا کنیم.
بچههای ما تهران را با چنگ و دندان نگه داشتهاند
سالهاست کلانشهری همچون تهران ابتداییترین تجهیزات آتشنشانی روز دنیا را دارد. یک هلیکوپتر آبپاش استاندارد بهروز سالهاست برای این شهر با این میزان بافت فرسوده و خطرات همهجانبهای که آن را تهدید میکند، خریداری نشده است. این آتشنشان تاکید میکند: «بچههای ما تهران را با چنگ و دندان نگه داشتهاند. با هیچ. میدانید چند پلاسکو در تهران است؟ شهرداری تعداد ایستگاهها را افزایش داده اما نیروی انسانی آنقدر کم است که از ایستگاه ۱۵ نفره، پنج نفر را به ایستگاه دیگری منتقل میکنند.» میپرسم دلیل کمبود نیروی انسانی چیست؟ «میگن کمبود بودجه داریم. نه تجهیزات درست است و نه نیروی انسانی بالا. من با مصیبت کارآموز تربیت میکنم. امکانات نیست برای تربیت آتشنشان.»
از او میپرسم چقدر حقوق میگیرد. میگوید: برخی فرماندهان ایستگاهها ماهی سه میلیون تومان و تصور نکنید برای شیفتهای خارج از ایستگاه پول اضافهای پرداخت میشود و آتشنشانان معمولی دو میلیون تومان و بعضا در برخی ایستگاهها کمتر. اسفبار است. گویی هر چه شغل سختتر و زیانبارتر و خطرناکتر برای جانها شود، حقوق کمتری دریافت میشود. مقایسه کنید با حقوق بسیاری از افراد در سطح آتشنشانان در کشور که با وجود سختی کار بسیار بیش از اینها باید دریافت کنند.
به واقع چند آتشنشان دیگر باید کشته شوند تا به درستی به وضعیت آنها رسیدگی شود؟ چند سانحه و حادثه و فاجعه و بحران دیگر باید رخ دهد تا زنگ خطر جدی باشد برای ما؛ نه زنگ تفریح؟ چند آتشسوزی دیگر باید رخ دهد و ما آتشنشانها را سیبل حمایت یا شماتت خود قرار دهیم در حالی که عامل اصلی تجهیز کردن و آماده کردن مسوول دیگری است؟ تا چه زمانی قرار است موراد ایمنی و مسوولیتپذیری سازمانهای ذیربط رعایت نشود و آتشنشانان و مردم اینطور از بین بروند؟ کاش این بار پلاسکو شود عامل اصلی پیگیری همه تخلفات و یک بار برای همیشه بتوان وضعیت سازمان آتشنشانی را سامان داد. کاش اظهارات و گلایههای تکاندهنده و تلخ این آتشنشان شنیده شود…سلامت نیوز