نهم دیماه در مسیر بصیرت افزایی مداوم

تحولات اجتماعی با گذشت زمان و فاصله گرفتن از تاریخ وقوع خود تبدیل به پیام هایی زنده و ارزنده برای عبرت آموزی می شوند. شاید اشاره قرآن کریم به برخی از رخدادهای تاریخی و بروز و ظهور برخی از قدرت ها و افول و اضمحلال آنها به همین منظور باشد که خالص سازی اصل حادثه بعد از گذار از تاریخ وقوع و فاصله گرفتن از زمان اتفاق مایه هایی را در خود بروز می دهد که موجب عبرت آموزی نسل های بعد و آیندگان می شود.

نهم دیماه هم از این قاعده مستثنی نیست و هرچه از تاریخ وقوع خود در سال 88 فاصله بیشتری می گیرد تشریح حرکت مهار کننده مردم ابعاد مهمتری را به خود می گیرد و با فرو ریخت فشارهای روانی و برقراری آرامش و احساس امنیت تحلیل های موثرتری از آن به گوش می رسد. دو سوی ماجرا آشکار و در لفافه با نشان دادن علائمی طرفدارانه و یا دلسوزانه به تحلیل آن اقدام می نمایند و ابایی از اعلام برخی از مواضع بر له یا علیه این حرکت ندارند.

پس از یکه تازی های تحلیل گران طرفدار حرکت نهم دیماه 88 از تاریخ وقوع تا انتهای دولت دهم از دیدگاههای مختلف اصولگرایانه که صاحب این قلم هم در اعداد آنها قرار می گیرد، اکنون شاهد سر برآوردن تحلیل های جدید و اعلام مواضع تازه ای از افراد وابسته به دولت یا اصلاح طلبان و رسانه های وابسته به این تفکرات هستیم که توقعاتی را بروز می دهند تا شاید در فضای سیاسی کشور تاثیراتی را از خود بر جای بگذارند. البته برخی هم به نام دلسوزی برای جریانی خاص، اصل و اصول منطقی دفاع از منافع ملی را به گونه ای دیگر بیان کرده و به تعبیری زیر پا گذاشته و متعصبانه مواضع گذشته مشکل آفرینی برای نظام را تعقیب و بوی وابستگی های فکری یا سیاسی را در فضای سیاسی کشور باز پراکنی می کنند.

هر چه به سالگشت این روز نزدیکتر می شویم به دلیل اهمیتی که این روز پیدا کرده است، تندی و تیزی تحلیل ها و جدل ها و جدال های قلمی بر سر نوع نگرش به این روز بیشتر می شود و ایستادگی ها بر له یا علیه آن مشهود تر می شود. در جبهه اصولگرایان تندروانی بیش از اندازه تند وجود دارند که از سوی برخی از همان گروه متهم به بهره برداری و کاسبی از اتفاقاتی به نام فتنه 88 شده اند. اینکه تا چه اندازه موفق به بهره گیری از فتنه 88 برای کنار زدن رقبای سیاسی خود شدند و مردم تا چه اندازه ای از این تندروی ها تبعیت نمودند مورد بحث و مناقشه قرار دارد و اینکه آیا معیار و مکیال درستی سنجی و راستی آزمایی مواضع، عکس العمل مردم در ابراز گرایش های انتخاباتی می باشد یا خیر نیز با نظرات متفاوت و متناقضی همراه است و نمی توان آن را یکجور و یکنواخت تحلیل کرد.

لایه های سیاسی غیر فعال شده پس از تغییر دولت دهم و قدرت گرفتن دولت یازدهم و امیدوارسازی جمع اصلاح طلبان، ضرورت های متفاوتی را برای شرایط سیاسی تحلیل نهم دیماه احساس می کنند و ورود آشکار به عرصه سیاسی در انتخابات مجلس آینده را با گمانه زنی های منوط به زمینه سازی هایی می دانند که ممکن است در روزهای آینده برای آماده کردن آن شرایط اقداماتی را در سطح رسانه ها و حضور در برخی مجامع و اتخاذ برخی مواضع انجام دهند.

در همین رابطه فعالیت های پنهان و آشکار مشاعی و بقایی با استفاده از تجاربی که در کار تبلیغات و فضا سازی های رسانه ای دارند و سابقه ای که با حضور در رسانه ملی داشتند، با حضور پر رنگ تر رئیس دولت نهم و دهم در فضای سیاسی نشان از آن دارد که علیرغم اعلام آقای ترقی مبنی بر رویکرد نامعلوم اصولگرایان به حضور این مجموعه در فضای سیاسی آینده و احتمال عدم همراهی بسیاری از اصولگران با این جمع، هنوز هم گرایش آراء به سمت عناصر منتسب به این جریان قابل توجه است و احتمال رای آوری افرادی که در این جریان سابقه حضور و مسئولیت اجرایی داشتند نمی تواند از دید تحلیلگران مکتوم باقی مانده و دست کم گرفته شود.

از سوی دیگر دولت هم به تبع دولت های گذشته از سرمایه های ذاتی قوه مجریه و اهرم هایی که در اختیار دارد و امکانات رسانه ای گسترده ای که می تواند مواضع آنها را بیان کند نهایت استفاده را برای سهم بری از تعداد قابل توجهی از نمایندگان مجلس آینده خواهد نمود و تا حدود زیادی این تلاش جهت در اختیار گرفتن نبض مجلس آینده برای عناصر حاضر در دولت منطقی بوده و از اهمیت بالایی برخوردار است. اتخاذ شیوه های مشابه با رفتار رئیس دولت نهم و دهم برای حضور در استان ها و استفاده از اهرم تصویب پروژه های استانی در سفرهای استانی که در دوره قبل آن را حرکتی پوپولیستی و عوامفریبانه تفسیر می کردند و خرج پول و سرمایه کشور در این مسیر را با اصول علمی اجرای پروژه های ضروری برای کشور مغایر می دانستند، از حقیقت جدیدی سخن می گوید که دولت ها برای توفیق در امر انتخابات به مواضع تبیین شده قبل از به قدرت رسیدن پایبندی ندارند و نمی توانند از کنار ذهنیت سازی اجتماعی به راحتی بگذرند و به آن کاری نداشته باشند.

دولت مستقر خود با مشکلی به نام اصلاح طلبان رو به رو است که برخی از این دولت به نام «دولت مستاجر» یاد کرده اند و از وجود آن تنها برای زمینه سازی برای حضور مجدد اصلاح طلبان در صحنه سیاسی کشور و تحویل قدرت سیاسی و یا انتقال آرام قوه مجریه از شرایط تند به شرایط مطلوب اصلاح طلبان یاد می کنند و آن را در آینده نظام سیاسی و گرایشات مردم اجتناب ناپذیر می دانند. دولت هم تلاش دارد ثابت کند با آنها به طور کلی متفاوت است و به صورت گوشی در بست در اختیار آنها نیست و حرف ها و مواضع و سیاست ها و رفاقت ها و رقابت های خودش را دارد و مستقل از آنها فکر، عمل و رفتار می کند. در نگاه آیت الله رفسنجانی به عنوان پدر معنوی دولت، این دولت «مظلوم ترین دولت بعد از انقلاب» تعبیر شده است که حتی نمی تواند وضعیتی را که دولت دهم از نظر خزانه و شرایط سیاسی بین المللی و داخلی به آن تحویل داده است را برای مردم تشریح نماید و راهها و چگونگی عبور از این وضعیت را تبیین کند. بیان ابعاد مسئله نیاز به فرصت مستقلی دارد که از موضوع این نوشته در شرایط حاضر خارج است.

اما همه این فضاهایی سیاسی در سطح کلان کشور و جهان بر اهمیت و ارزش و جایگاه نهم دیماه امسال افزوده و اهمیت بصیرت افزایی روز بصیرت میثاق با ولایت را زیادتر کرده است. دیگر مثل سالهای قبل تنها بسنده کردن به تحلیل یا طبقه بندی فتنه گران به سران و بازی خوردگان و همراهان و ساکتین و کاسبین فتنه کفایت نمی کند و باید در فضای بصیرت افزایی نهم دیماه 93 گونه جدیدی از مسائل کلان مورد تحلیل و تعلیل قرار گیرد. آنچه مسلم است و کاملاً معلوم و هویدا شده است، چه بپذیریم و چه اصرار بر نپذیرفتن آن داشته باشیم، رهبری و هدایت و برنامه ریزی برای وقوع فتنه 88 ریشه در خارج از کشور داشته و مصاحبه های عوامل سفارت انگلیس و مقالات برخی از مقامات آمریکا در نشریات پرتیراژ بین المللی (مثل فارین پالیسی، نیویورک تایمز، تایمز لندن، بلومبرگ، ایندیپندنت، و …)، نشان از آن دارد که قبل از وقوع و اجرایی شدن فتنه، تماس های زیادی را با افراد خاص به هزینه دولت انگلیس در خارج از سفارت در تهران و برخی از شهرستان ها داشتند که عواملی را برای پیگیری موضوعات مطرح شده و اجرایی نمودن خواست این دولت ها بکارگیری کرده بودند.

بنابراین سران این فتنه بزرگ در خارج از کشور مستقر بودند و عوامل داخلی تنها مجریان برنامه های آنها بودند (چه نسبت به آن آگاه بوده باشند چه جاهلانه و غیر آگاهانه در دام قرار گرفته باشند و این البته به معنای بی مسئولیتی و سبک بودن جرائم ارتکابی نیست). در تمام دنیا محاکمه جاسوسها و عواملی که برای دولت های غریبه و متخاصم در کار براندازی مشارکت می کنند، در دادگاههای نظامی بدون ذره ای ترحم و رافت و گذشت انجام می شود و با قاطعیت در اجرای حکم درس عبرتی را به سایرین می دهند که وارد شدن در فضای جاسوسی و ضدیت با منافع ملی و اجرای برنامه های دول غریبه و متخاصم هزینه های سنگینی را در بر داشته باشد. اما در موضوع فتنه 88 نظام به دلایلی که دقیقاً برای هیچکس آشکار نیست و صلاح و مصلحت سیاسی کشور اینگونه دیده شد، افرادی را که خواسته یا ناخواسته، با لجبازی و تندروی، مصالح ملی را نادیده گرفته و با مستحضر بودن به قدرت عملیاتی نظام و شرایط بین المللی تحمیل شده بر آن ، یا بر اساس بصیرت سیاسی و برای فرار از بروز و تکرار فتنه، رافت قضایی صورت گرفته و تنها به حصر خانگی اکتفا شده است.

هر چه که باشد، در فضای موجود برخی از رسانه ها تحلیل هایی را در مرز ورود به روز بصیرت مردمی منتشر می کند که نشان از اعمال فشار سیاسی به نظام برای رفع حصر دارد و غیر منصفانه اقدام به حصر را بدون اشاره به بحث رافت نظام و آنچه در وضعیت مشابه در سایر کشورها اتفاق می افتد، اقدامی غیر مفید و حتی ظالمانه از سوی نظام جلوه می دهند و برخی هم هنوز در توهم مخطی بودن فداکاران بسیج مردمی در کنترل ابعاد فتنه در آن ایام باقی ماندند و نمی توانند واقعیت ها و حقایق را آنطور که بود بپذیرند.

در هر شکلی که به منافع ملی نگریسته شود، نمی توان آتش زدن اموال مردم را مشروع جلوه داد. در هر شکلی که تحلیل شود نمی توان تحریک مردم برای اعتراض و مخالفت با انتخاب یک نفر از سطح رسانه ها به کف خیابانها را توجیه منطقی کرد و آن را به نفع مردم و کشور دانست. در هر شکل که تشریح شود نمی توان کشته سازی و صدور بیانیه های پی در پی و تحریک آمیز را در جهت منافع مردم تلقی نمود. در هر شکلی که باشد نمی توان پذیرفت نیت خیری در توهین به عاشورا و امام مظلوم حسین بن علی (ع) و پاره کردن عکس امام (ره) وجود داشته است. در هر شکلی که باشد نمی توان ذوق زدگی جهان استکبار و متصل کردن وقایع ایران به انقلابات رنگینی که در کشورهای اکراین، گرجستان، تاجیکستان و … برنامه ریزی کرده بودند را پنهان نگه داشت و در شبکه های متعدد رسانه های تصویری و شنیداری این تحرکات را نادیده انگاشت.

به هر حال این حرف می تواند از یک اساس منطقی برخوردار باشد که تکلیف سران داخلی فتنه 88 را دادگاه باید مشخص کند و مردم بصیر و منتظر باید بعینه شاهد قاطعیت دستگاه قضا در این رابطه باشند و نوع رفتار قضایی و حکمی که صادر می شود، باید متناسب با جرم بوده و توجه به عدم تکرار وقوع جرم در آینده ملحوظ گشته و مطمح نظر باشد.