
به گزارش کیاپرس به نقل از جماران همان لحظه برایم جالب شد که بدانم ایشان برای روسای قبل چه تعابیری را انتخاب کرده بودند. چرا که می دانم رهبر انقلاب به دلیل تسلط بر ادبیات و توجه به سخن؛ واژگان را دقیق و آگاهانه بر می گزیند. در حکم تنفیذ شهید خدمت آقای رئیسی در ابتدای حکم، او «شخصیّتی مردمی و عالیقدر از تبار سیادت و علم، و مزیّن به پرهیزکاری و خردمندی، و دارای سوابق درخشان مدیریّت، عزم راسخ خود را بر پیمودن مسیر نورانی انقلاب که مسیر عدالت و پیشرفت و آزادی و عزّت» توصیف شده بود و در پایان حکم نیز « عالِم فرزانه و خستگیناپذیر و کارآزموده و مردمی».
حسن روحانی در تنفیذ دوره اول «منتخب شایستهئی که آزمون بیش از سه دهه خدمت به نظام جمهوری اسلامی را در کارنامهی خود نگاشته و از دوران مبارزات انقلابی تا دههها پس از پیروزی انقلاب، از سنگر روحانیت به مقاومت در برابر دشمنان انقلاب پرداخته است» و «شخصیتی دانشمند، و کارآزمودهی میدانهای گوناگون، و دارای سوابق جهادی متعدد، و مفتخر به حضور در مسئولیتهای دینی و سیاسی» خوانده شده بود. در دوره دوم نیز در متن حکم عنوان «دانشمند محترم» برای او به کار گرفته شد.
محمود احمدی نژاد در دوره اول یعنی سال ۱۳۸۴، «شخصیتی انقلابی و دانشمند و مدیری شایسته و کارآزموده و دارای سوابق مجاهدت صادقانه در صحنههای گوناگون» خوانده شد که «سخن صریح و قاطع و صادقانهی ایشان در تعهد به خدمتگزاری و رفع محرومیت و مبارزه با فساد، و لحن افتخارآمیز ایشان در پایبندی به اسلام و آرمانهای انقلاب، که با منش مردمی و سادهزیستی همراه بود، دلها و آراء مردم را متوجه ایشان کرد و مسوولیت مهم ریاست جمهوری را بر دوش ایشان نهاد.»
در دوره دوم یعنی سال ۱۳۸۸ نیز او «مرد شجاع و سختکوش و هوشمند» توصیف شد و «رأی قاطع و بیسابقهی مردم» به او، رأی به ویژگیهائی خوانده شد «که کارنامهی چهارسالهی دولت نهم بدانها زینت یافته است و سمت و سوی گرایشهای اکثریتِ بیچون و چرای ملت را آشکار میسازد. این، رأی به گفتمان پربرکت و عزتمدار انقلاب اسلامی است؛ رأی به استکبارستیزی و ایستادگی شجاعانه در برابر سلطهطلبان بینالمللی است؛ رأی به مبارزه با فقر و فساد و تبعیض و مبارزه با اشرافیگری است؛ رأی به سادهزیستی و نزدیکی با مردم و غمگساری از ضعیفان و مستضعفان است؛ رأی به کار و تلاشِ بیوقفه و خستگی ناپذیر است.»
سید محمد خاتمی هم در دوره اول «مردی روحانی و کارآزموده و انقلابی و اهل دانش و معرفت» نامید شد و بر معرفت نسبت به «شایستگی و برجستگی دانشمند متفکر» تأکید شد. این تعبیر دوم در حکم تنفیذ سال ۱۳۸۰ نیز تکرار شد.
و سرانجام اکبر هاشمی رفسنجانی، بی بدیل ترین تعابیر را در حکم تنفید خود دریافت کرد. او در سال ۱۳۶۸ از جانب آیت الله خامنه ای اینچنین توصیف شد. «مردى بزرگ از فرزندان اسلام و حواریّین امام عظیمالشّأن، عالمى مجاهد و فقیهى اسلامشناس و سیاستمدارى هوشمند و مدیرى دردآشنا و دلسوز قرار داد. شخصیّتى که پروندهی تلاش ارجمندش در راه خدا و مجاهدتش براى حاکمیّت دین و اِعلاء کلمهی اسلام، حتّى پیش از نخستین روزهاى شروع نهضت آغاز شده و سرگذشت رنجها و سختیها و فعّالیّتهاى کمنظیر را در خود گنجانیده است. چهرهی موجّهى که به برکت حرکت در صراط مستقیم انقلاب، همواره امین امام و محبوب امّت بوده و انشاءالله از این پس نیز خواهد بود.»
و سپس این جملات: «بیشک این یک دستاوردِ بزرگ است که همزمان با انجام اصلاحات در قانون اساسى که زمینهی ادارهی صحیح کشور را فراهم ساخته، مدیریّت اجرائى کشور در دست تواناى کسى همچون رئیسجمهور منتخب ملّت قرار گیرد و امید است همچنان که مردمِ قدرشناس و هوشمند کشورمان انتظار میبرند، تأییدات و تفضّلات الهى، راه را به سوى رفع مشکلات و تحقّق آرمانهاى انقلاب هموار سازد.» در پایان حکم نیز بر معرفت نسبت به «مقام و مرتبت یاور صمیمى امام و شخصیّت برجستهی نظام جمهورى اسلامى و بازوى توانا و زبان گویاى آن» تأکید شده بود.
ایشان در دوره دوم نیز خدای بزرگ را سپاس گفتند که «در این نوبت نیز، رأی مصیب ملت، مسؤلیت را به دستهای توانای مردی سپرد که در میدانهای دشوار، لیاقت و امانت و صلاحیت و کاردانی و برجستگی او را آزموده بود. مردی بزرگ از سابقینِ اوّلینِ انقلاب و از حوارییّن و انصار دیرین امام راحل. عالِمی متفکّر، سیاستمداری هوشمند، فقیهی زمان شناس، مجاهدی خستگی نشناس، برادری مهربان برای ضعیفان و مدیری کاردان برای کشور.» و مجددا بر معرفت نسبت به «مقام و مرتبت والای شخصیّت برجسته و چهره منوّر نظام جمهوری اسلامی و رکن رکین انقلاب و بازوی توانا و زبان گویای آن» تأکید شده بود.