«عربستان سعودی از هزینه‌کردهای سنگین خود در عرصه ورزشی، اهداف ژئوپلیتیک بلندمدتی را دنبال می‌کند. در این چهارچوب، سعودی ها که کشورشان در یک منطقه پرتنش از جهان قرار گرفته، عملا سعی دارند که میزان استفاده از قدرت سخت را از سوی خود کاهش داده و دیگر اهرم های قدرت به ویژه در حوزه قدرت نرم و هوشمند را فعال سازند. دستورکاری که در بلندمدت می تواند دستِ پادشاهی سعودی در برابر رقبای منطقه ای و بین المللی اش را به نحو قابل ملاحظه ای تقویت کند.»

در ماه‌های اخیر، اخبار ولخرجی‌های عجیب و غریب عربستان سعودی در خرید ستاره‌های ورزشی دنیا به ویژه در رشته ورزشی فوتبال، بازتاب‌های گسترده‌ای را در عرصه بین المللی داشته است. “کریستیانو رونالدو”، “کریم بنزما”، “انگولو کانته”، و “سرخیو راموس”، تنها برخی از اسم‌های سرشناسی بوده اند که با رقم‌های نجومی عازم عربستان شده اند و اکنون برای تیم‌های این کشور توپ می‌زنند. البته که به تازگی نیز جنجال پیشنهاد قابل توجه ۳۵۰ میلیون دلاری تیم الهلال عربستان به “کیلین امباپه”، ستاره ۲۴ ساله تیم فوتبال پاریسن ژرمن نیز، بسیاری را در شوک فرو برده است.

در این چهارچوب، عربستان نه فقط در حوزه ورزش فوتبال، بلکه در قالب رقابت‌های پرطرفدار فرمول ۱ نیز چه از حیث سرمایه گذاری در تیم‌های مطرح شرکت کننده در این رقابت‌ها و چه میزبانی از تورنمنت‌های مختلف فرمول ۱ در سطح جهان، کنشگری فعالی را از خود نشان داده است. البته سعودی‌ها در مدت اخیر میزبان رقابت‌های مهم رشته بوکس در سطح جهان نیز بوده اند و طرح‌های بلندپروازانه‌ای را جهت توسعه هر چه بیشتر سرمایه گذاری‌های خود در دیگر رشته‌های ورزشی هم دارند.

با این همه، این سوال شاید برای بسیاری از افراد به ویژه افکار عمومی ایجاد شود که عربستان سعودی از ولخرجی‌های اینچنینی، چه اهدافی را دنبال می‌کند. به نظر می‌رسد که می‌توان ۴ هدف عمده عربستان در این عرصه را شناسایی کرد.

۱: تقویت قدرت نرم عربستان
تردیدی نیست که سعودی‌ها با هزینه کرد‌های سنگین خود در حوزه ورزشی تا حد زیادی به دنبال ایجاد “جذابیت” برای کشورشان در عرصه بین المللی هستند. به بیان ساده تر، عربستان سعودی سعی دارد تا خود را در قامت یک کشور مدرن و جذاب به مردم سراسر جهان معرفی کند و در این زمینه، استفاده از اهرم ورزش را بسیار مساعد می‌بیند.

سعودی‌ها سعی دارند تا تصویر سنتی که از آن‌ها در عرصه بین المللی ایجاد شده و تا حدی ماهیتی عقب‌مانده و بعضا منفی و ناقضِ حقوق بشر دارد را از بین ببرند و از یک عربستانِ جدید که برای بسیاری از انسان‌ها جذاب است، رونمایی کنند. تردیدی نیست که حضور ستاره‌های مطرح جهان ورزش در عربستان می‌تواند حد قابل ملاحظه‌ای از این جذابیت را برای سعودی‌ها ایجاد کند.

۲: چشم انداز ۲۰۳۰ محمد بن سلمان
بخش مهم تحرکات عربستان سعودی در حوزه جذب ستارگان جهان ورزش را بایستی ناشی از اهداف، طرح‌ها و بلندپروازی‌های محمد بن سلمان ارزیابی کرد. وی در قالب “چشم انداز ۲۰۳۰ “خود سعی دارد تا یک خانه‌تکانی جدی را در کشورش ایجاد کند و به نوعی خود را در قامت رهبر سیاسی که توانسته در تاریخ عربستان ایجادگر یک نقطه عطف باشد، به جهانیان معرفی کند.

مساله‌ای که البته تا حد زیادی ناشی از موقعیت ضعیف داخلی محمد بن سلمان هم است. در واقع، تغییر روند جانشینی پادشاه عربستان از سوی ملک سلمان و انتقال آن از شیوه سنتی فرزندان موسس پادشاهی سعودی به پسرِ ملک سلمان، از همان آغاز، سیلی از دشمنی‌های داخلی را در دربار سلطنتی عربستان علیه محمد بن سلمان به راه انداخت و تحریک کرد و حتی اخباری از ایجاد برخی شورش‌های داخلی و تلاش‌های ترور علیه وی نیز منتشر شده است. در این فضا، “محمد بن نایف” ولیعهد پیشین عربستان که از چهره‌های قدرتمند و مورد حمایت آمریکا نیز است، از کرسی ولایت عهدی سعودی‌ها عزل شد و بن سلمان جای او را گرفت.

در این فضا و با توجه به تشدید رقابت‌های جناحی در عربستان، شاهد آن هستیم که بن سلمان راهی ندارد جز اینکه حمایت افکار عمومی در کشورش و به ویژه قشر جوان را به سمت خود جلب کند. مساله‌ای که در سایه فشار‌های خارجی دولت‌های غربی به بن سلمان به ویژه از ناحیه دولت آمریکا نیز از اهمیت بیشتری برخوردار می‌شود. از این رو، بن سلمان با عملیاتی کردن تلاش‌های گسترده جهت تبدیل کردن عربستان به یک کشور به ظاهر مدرن و رو به جلو، سعی دارد تا فشار‌های سیاسی علیه خود را نیز تا جای ممکن کاهش دهد.

دستورکاری که اساسا محرک اصلی وی در اجرایی کردن تلاش‌های مرتبط با فعال سازی اصلاحات اجتماعی در جامعه عربستان نیز بوده است. از این منظر، محمد بن سلمان در لوای تمامی اقداماتی که در ماه‌های اخیر به ویژه درصحنه ورزش عربستان شاهد بوده ایم، تحکیم موقعیت سیاسی و اجتماعی خود را نیز در دستورکار دارد.

۳: متنوع سازی منابع درآمدی پادشاهی سعودی
یکی دیگر از اهداف مهم و راهبردی که عربستان کنونی تحت رهبری بن سلمان از ولخرجی‌های گسترده خود در حوزه ورزش و جذب ستاره‌های ورزشی جهان دنبال می‌کند، متنوع سازی منابع درآمدی برای پادشاهی سعودی است. در واقع، عربستان سعودی سعی دارد با حضور فعال در عرصه ورزش که در نوع خود حوزه‌ای پولساز است و عرصه‌های جانبی نظیر تبلیغات را نیز در بر می‌گیرد، منابع درآمدی تازه‌ای را برای خود ایجاد کند.

درست به همین دلیل است که می‌بینیم سعودی‌ها به دنبال تقویت لیگ‌های خود و آوردن ستاره‌های سرشناس جهان ورزش به آن‌ها و متعاقبا برجسته سازی خود در عرصه بین المللی و البته پولسازی از این حوزه هستند. الگوی رفتاری آن‌ها در مورد دیگر رشته‌های ورزشی نیز دقیقا همین است. در واقع آن‌ها به تدریج و آرام، کار‌های خود را تا جایی پیش می‌برند که در نهایت جدی گرفته شوند و بتوانند حرفی برای گفتن داشته باشند. در این فضا هم درآمد کسب می‌کنند و هم تصویر بین المللی خود را ارتقا می‌بخشند.

۴: مدل بازیگری جدید در حوزه ژئوپلیتیک بین المللی
در نهایت باید گفت که عربستان سعودی از هزینه‌کرد‌های سنگین خود در عرصه ورزشی، اهداف ژئوپلیتیکی بلندمدتی را نیز دنبال می‌کند. در این چهارچوب، سعودی‌ها که کشورشان در یک منطقه پرتنش از جهان قرار گرفته، عملا سعی دارند که میزان استفاده (از) و برجستگی قدرت سخت خود را کاهش داده و دیگر اهرم‌های قدرت به ویژه در حوزه قدرت نرم و هوشمند را فعال سازند.

اساسا بر پایه همین منطق هم بوده که شاهدیم عربستان دست به تنش زدایی از روابط خود با ایران زد و روند‌های تنش زدایانه گسترده دیگری را نیز در سطح منطقه دنبال کرده و می‌کند. در این چهارچوب، عربستانی‌ها سعی دارند به قدری از حیث اقتصادی و جلب توجهات بین المللی پیشرفت کنند که حتی در رقابت‌های منطقه‌ای خود نیز این مسائل را به اهرم‌های قدرتِ خود تبدیل کنند و رقبایشان را عقب برانند. به نظر می‌رسد در این زمینه عربستانی‌ها به طور خاص الگوی کره شمالی و کره جنوبی را در ذهن دارند.

اکنون کره‌جنوبی به قدری پیشرفته شده که اساسا در هیچ شاخص رفاهی و اقتصادی با کره شمالی قابل مقایسه نیست و البته که از اعتبار بین المللی زیادی نیز برخوردار است. موضوعاتی که همه، مسائل حوزه امنیت ملی کره جنوبی را به مسائلی بین المللی تبدیل کرده اند و می‌بینیم که کشور‌های غربی و البته آمریکا تا حد زیادی در برابر کره شمالی، پشت سرِ کره جنوبی متحد شده و از آن حمایت می‌کنند.

دلیلی این مساله نیز روشن است، زیرا کره جنوبی سهم قابل ملاحظه‌ای از اقتصاد جهانی دارد و حذف آن و یا آسیب رسیدن به منافع ملی این کشور، حامل خسارت‌های جدی برای دولت‌های غربی و منافع اقتصادی‌شان خواهد بود. عربستان نیز عملا سعی دارد، در قیاس با رقبای منطقه‌ای خود، این مدل کنشگری را به نمایش بگذارد و اهرم‌های تازه‌ای از قدرت را علیه آن‌ها با نگاهی بلند مدت فعال سازد.

اشتراک این خبر در :