کیاپرس و به نقل از وارش نیوز، همه منتظر بودند تا علی جنتی دلاور بزرگ نیا را به اداره کل فرهنگ مازندران بازگرداند اما قرعه فال وی به نام میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری مازندران زده شد و مرد محبوب هنرمندان در دوران اصلاحات پای در ساختمان همیشه در حال ساخت خیابان جام جم گذاشت.

باند بازی، سیاست زدگی، قدرت طلبی و استخدام های فراوان و بدون تخصص برخی از آقازادگان در دولت قبل عملا چیزی از میراث فرهنگی مازندران باقی نگذاشته بود، اما روزی که دلاور بزرگ نیا برای این سازمان معرفی شد بسیاری از رسانه های مازندران تیتر زدند «دلاور خوش آمدی».

امیدها تازه شده بود اما متاسفانه با گذشت بیش از یکسال از مدیریت بزرگ نیا بر اصلی ترین دستگاه متولی گردشگری، میراث فرهنگی و هنری مازندران، این نهاد اثرگذار همچنان در رکود و روزمره گی به سر می برد و انتظارات به هیچ عنوان برآورده نشده است.

میراث فرهنگی استان جزو معدود دستگاه هایی است که سال ها است روابط عمومی درست و حسابی ندارد،مدتی حسنی مرد همه کاره میراث فرهنگی مازندران هم مشاورعالی رئیس بود و هم مسئول روابط عمومی .

مسئولی که تلفن همراهش را حتی نیمه شب ها هم روشن نمی کرد و دیدار او حکم سفر به کره ماه را داشت .

پس از روی کار آمدن بزرگ نیا نه تنها روابط عمومی سازمان تقویت نشد بلکه همان اخبار هرزگاهی و از سر رفع تلکیف نیز فروکش کرد و امروز اصلا معلوم نیست این دستگاه عریض و طویل در مازندران چه می کند.

در حالیکه خطرات بزرگی میراث فرهنگی استان را تهدید می کند و آثار تاریخی مازندران از جمله حمام ها و کاروانسراهای قدیمی، خانه افراد مشهور و منابع طبیعی تاریخی در بلاتکلیفی به سر می برند بزرگ نیا هیچ برنامه خاصی برای سرو سامان دادن به آنها اعلام نکرده است.

باداب سورت، کمربند هوتو و نمونه های فراوانی دیگری را می توان نام برد که کمافی السابق در رنج عزلت و بی توجهی روزگار می گذرانند و رئیس صاحب نام جدید هم نتوانسته است برای آنها کاری بکند.

اگرچه این سازمان همواره از کمبود بودجه می نالد اما توقع از بزرگ نیا به مراتب بیشتر از این ها بود.

اگر نقدهای فراوان و به حقی درباره بسیاری از مدیران استان به دلیل نبودن ایده و طرح های بکر مطرح می شود اما درباره بزرگ نیا امیدها سربه فلک می کشید، چرا که وی را مرد روزهای سخت و صاحب ایده های جذاب می شناختیم.

ولی روزمرگی نهنگی شد واو را هم بلعید تا نشان دهد مازندران استانی است که اگر در آن مسئولیت بپذیرید خوشنامی تاریخی تان هم به خطر می افتد.

بزرگ نیا تا به امروز به زحمت یک نشست خبری تمام و کمال برگزار کرده است و اگر سری به پایگاه اطلاع رسانی آنها بزنید هنوز سفر بزرگ نیا به قرقیزستان که اصلا معلوم نشد چه دستاوردی داشته است در میان اخبار اصلی است و این یعنی وضعیت تولید خبر و محتوا در رسانه ای که مدیر آن خود رسانه ای است وخیم وخیم است.

برنامه میراث فرهنخبرگزاری فارس: ارسال 74 مقاله به دبیرخانه گردشگری سلامت کشورهای عضو اکوگی

چرا به راحتی و در وسط مرکز استان مازندران و جلوی چشم آنها قدیمی ترین کاروانسرای شهرهای مرکزی مازندران را ویران می کنند و برای فروش می گذارند اما روح آقایان هم از ماجرا خبر ندارد؟

چگونه است که شعارهای گردشگری هنوز در صدر برنامه ها است اما هیچ ایده و طرح جدیدی مشاهده نمی شود.

اگر وضعیت میراث فرهنگی مازندران به همین ترتیب ادامه داشته باشد نه تنها آبی از آنها گرم نخواهد شد بلکه اعتماد عمومی بیش از پیش از سر میراث فرهنگی مازندران رخت خواهد بست.

شاید محمدعلی نجفی همین روزها را می دید که به بهانه بیماری قلبی از ریاست سازمان سرباز زد و این در حالی بود که خود را کاندیدای وزارت آموزش و پرورش کرده بود، آیا وزارت دشوار تر است یا ریاست بر سازمان میراث؟

بی شک در وضعیت فعلی خطرناک ترین سازمان ایران همین میراث فرهنگی است چون آنقدر در تخصیص بودجه مظلوم است و گرفتار باندبازی شده که تقریبا باید معجزه کنند تا کاری پیش برود.

حیف دلاور بزرگ نیا بود که سابقه و محبوبیت اش را با حضور در این جایگاه به خطر انداخت و حیف میراث و صنایع و فرهنگی و تاریخی مازندران که سال هاست مورد بی توجهی محض قرار گرفته است.

وارش نیوز در تمام اخبار و تحلیل های خود سعی می کند پیشنهاداتی را به مدیران مربوط ارائه کند اما به یزرگ نیا چه می توان گفت وقتی خودش از همه چیز آگاه است. تنها می توان سکوت کرد و در نهایت در یک جمله پرسید: « دلاور چه می کنی؟»

اشتراک این خبر در :