پدیده تک فرزندی که چند سالی است در کشورمان رایج شده مشکلاتی را به‌همراه دارد که درصورت بی‌توجهی به آن در آینده‌ای نه چندان دور به بحران تبدیل می‌شود.

اين مشكلات هم متوجه خانواده‌ها، هم متوجه فرزندان و در نهايت متوجه جامعه است. اينكه گفته مي‌شود فرزنداني كه با خواهر و برادرهاي خود بزرگ مي‌شوند توانمندي بيشتري نسبت به تك فرزندان دارند موضوع قابل‌بحثي است اما به اين معني نيست كه تك فرزندها توانايي تعامل با ديگران را ندارند. اما تك‌فرزندها به‌دليل تنها بودن، امكان تعامل و برقراري ارتباط برايشان در محيط خانواده كمتر فراهم مي‌شود. پدر و مادر با وجود اختلاف سني‌اي كه با فرزندشان دارند مجبورند نقش همبازي براي وي را ايفا كنند كه در برخي موارد اين موضوع خوشايند اين بچه‌ها نيست. به همين دليل گفته مي‌شود بچه‌هايي كه با ديگر فرزندان رشد مي‌كنند امكان رشد اجتماعي، هيجاني و ارتباطي بيشتري دارند. همچنين اين بچه‌ها به‌دليل تنها‌بودن هم سن ندارند تا با او بازي يا دعوا كنند در نتيجه برخي از احساسات را تجربه نكرده و هرگز فرصتي براي مديريت و كنترل آنها پيدا نمي‌كنند.

واقعيت اين است كه در جامعه ما تعداد تك‌فرزندها بيشتر از گذشته شده است. وابستگي اين افراد به پدر و مادر و همچنين وابستگي شديد پدر و مادر به فرزند باعث مي‌شود تا جدايي يا دوري هر كدام از ديگري لطمه جبران‌ناپذيري را به طرف مقابل وارد كند. در اين خانواده‌ها والدين و فرزند احساس مي‌كنند نياز شديدي به يكديگر دارند. پس ناگزير به مراعات يكديگر هستند، پدر و مادر در موقعيت‌هاي مختلف به بچه امتياز مي‌دهند و به نوعي او را لوس بار مي‌آورند و هر خواسته‌اي كه داشته باشد را فراهم مي‌كنند. به همين دليل مشاهده مي‌شود در خانواده‌هاي تك فرزندي، فرزند‌سالاري حكمفرماست، اين بچه‌ها معمولا خودخواه و مغرور هستند و توقع ندارند فرد ديگري روي حرف آنها حرف بزند يا با صحبت‌هايشان مخالفت كند. همچنين حمايت بيش از حد والدين از اين بچه‌ها باعث مي‌شود تا روحيه تك فرزندها حساس شود.

هر چقدر حمايت پدر و مادر از فرزند بيشتر شود قدرت وي در رويارويي با مشكلات كمتر و او آسيب‌پذير‌تر مي‌شود. تنها بودن اين بچه‌ها باعث مي‌شود به دوستانشان پناه ببرندكه لزوما اين دوستان هم‌سنخ و هم‌كفو آنها نيستند و اين مسئله مي‌تواند يكي از گزينه‌هاي آسيب‌زا در زندگي آنها باشد. در مقابل اين مشكلات گفته مي‌شود كه تك فرزند‌ها مهارت‌هاي كلامي و اجتماعي بهتري نسبت به ساير هم‌سن‌وسالان خود دارند، چرا كه زمان بيشتري را با افراد بزرگسال گذرانده‌اند و كمتر با بچه‌هاي هم سن و سال خود بوده‌اند كه البته اين الزاما يك مزيت محسوب نمي‌شود. بايد خانواده‌ها را به داشتن فرزند بيشتر تشويق كرد؛ چرا كه در حال حاضر به‌دليل همين موضوع كشورمان به سمت سالمندي پيش‌مي‌رود و اگر تدبيري فوري براي اين موضوع نشود، درآينده با كشوري سالمند روبه‌رو خواهيم بود كه همه افراد آن مسن هستند و هيچ‌كس نمي‌تواند به داد ديگري برسد./ پروفسور حسین باهر

اشتراک این خبر در :