خیابان‌ها مملو از زباله است. شهر کثیف و آشفته! پل‌های تاریخی که پایه‌گذاریشان به عهد ساسانی می‌رسد، در غروب آفتاب محل تردد بزها، گوسفندها و سگ‌های گله است و از اینها مهم‌تر وضعیت بد مسیر انشعابی رود کارون است که چهاردانگ از آب کارون را به سازه‌های آبی ثبت جهانی‌شده در یونسکو می‌رساند.

مسير انشعابي لايروبي نشده و بي‌توجهي‌ها به‌زودي از آن يك باتلاق كثيف مي‌سازد. لاستيك موتورها، پايه‌هاي پل‌هاي ساساني را مي‌جوند و رانندگانشان لبخند مي‌زنند. در شوشتر آنچه در ظاهر اهميت ندارد، مهد شكل‌گيري نخستين اجتماع شهري ايران است. اما اين ظاهر ماجراست. واقعا هيچ‌كس، حتي ساكنان شهر از ارزش‌هاي پنهان شهر باستاني‌شان چيزي نمي‌دانند.

اين گزارش از افول يك شهر باشكوه باستاني در ايران خبر مي‌دهد. باستان‌شناس‌ها اين شهر را نخستين نقطه در ايران خوانده‌اند كه 7هزار سال پيش جمعيت انساني در آن يكجانشين شد.

شكوه شهر باستاني

شوشتر، شهري در نزديكي شوش، پايتخت زمستاني هخامنشيان، شهري كه تا همين 400سال پيش به‌همراه محموله ادويه‌هايش چند خدمتكار هندي براي بازرگانان ايراني ارسال مي‌شد و حالا فرزندان همان كارگران هندي، همسايگان خانه مستوفي برفراز سازه‌هاي آبي‌ هستند.

همان شوشتر كه فردوسي در شاهنامه‌اش از پل‌بند تاريخي شادِروان اينگونه سخن گفت كه «… يكي بود پهن‌تر در شوشتر… » همان پل تاريخي كه وقتي شاپور ساساني، والرين قيصر روم را به اسارت گرفت، شرط آزادي‌اش را ساختن سازه‌هاي آبي‌اش اعلام كرد. شوشتر شهري بود كه وقتي سعدبن ابي وقاص به همراه سپاهيانش آن‌را تصرف كرد 3ماه در آن گرفتار بود و دور خودش مي‌چرخيد و براي فرمانده‌اش نوشت كه 3‌ماه است چشمش به انسان نيفتاده است. شوشتر، شهري زيرزميني بود در 3 طبقه و سعد اين را نمي‌دانست. حالا اما بخش‌هاي ويران‌شده آن شهر زيرزميني در برخي محلات شوشتر وجود دارد. شوشتر دوران شكوهش را پشت سر گذاشت. حالا حتي جوانانش هم از شكوه باستاني اين شهر بي‌خبرند. شهر پر از آشفتگي‌هاي بصري است. گوشه و كنار خيابان‌هايش همچون برخي خيابان‌هاي كهنه در هندوستان مملو از زباله‌ و دام است.

از شكوه تا افول

ابوالقاسم غلام‌حيدر، رئيس انجمن دوستداران ميراث فرهنگي شوشتر و مستندساز تاريخي هم در همين شهر ناگفته‌هاي شوشتر را با همشهري در ميان مي‌گذارد.

شوشتر، تاريخ گمنامي شهرهاي خسته و زخم خورده ايران است؛ شهري كه از اوج شكوه به افول كشيد.

غلام‌حيدر مي‌گويد: در 2 سوي شوشتر 2 تپه مقدس واقع شده كه يكي از آنها تپه امامزاده عبدالله است كه معبد باستاني درون خود دارد و آن ديگري تپه الله‌اكبر است. اين تپه را به‌نام چهل‌پير هم مي‌شناسند. در همين تپه است كه منصور حلاج 3 سال شاگرد سهل بن عبدالله تستري همان عارفي كه عطار در تذكره الاوليا يك فصل را به او و دايي طلاسازش كه شيخ محمد سوّار از عارفان نامدار بود، اختصاص داد.او مي‌گويد: سهل، دايي او و مادر عارف او در همين تپه مدفون شده‌اند و پايين‌تر از مدفن مادر سهل، چشمه سوزن‌گرد با محرابه‌هاي آيين مهر واقع است.

در همين تپه است كه سيدمحمد گياهخوار در فاصله قرون 4و 5هجري گوشه عزلت گرفت و همانجا مدفون شد. آنطور كه غلام‌حيدر مي‌گويد، هرودت تاريخ‌نويس عهد باستان نيز از اين تپه‌ها در كتابش سخن گفته است.غلام‌حيدر مي‌گويد: تمامي داشته‌هاي شوشتر ارزش فرهنگي دارند. اينجا با مكاني سروكار داريد كه از نخستين روز شهر بود و در آن موسيقي و رياضي و پدافند غيرعامل در ساختار شهري وجود داشت. رئيس انجمن دوستداران ميراث فرهنگي شوشتر مي‌گويد كه 3طبقه از اين شهر در زيرزمين ايجاد شد كه وقتي اتفاق بدي براي شهر مي‌افتاد، مردم به زيرزمين مي‌رفتند و آنجا زندگي جريان داشت. چاه آب داشتند. حتي يخچال و انبار مواد غذايي در آن وجود داشت.

به گفته او، براساس آنچه در كتاب تحفه العالم ميرعبدالله خان شوشتري آمده است، وقتي شاپور ساساني، والرين قيصر روم را اسير كرد و او را در منطقه‌اي به نام تخت قيصر نشاند، شرط آزادي‌اش را ساخت پل‌بند شادِروان بر كارون گذاشت و به روميان گفت كه براي ساخت پل‌بند حق استفاده از خاك و آب شهر را ندارند.

رومي‌ها نيز براي آزادكردن قيصر از خاك و شير بزهايي كه با خود به شهر آورده بودند، پل‌بند را ساختند و سازه‌هاي آبي شوشتر شكل گرفت.

آنطور كه رئيس انجمن دوستداران ميراث فرهنگي شوشتر مي‌گويد، اين شهر باستاني اكنون دوره تراژيك شهرهاي آباد را مي‌گذراند. يعني دچار افول شده و جمعيت اصلي‌اش را از دست مي‌دهد و مهاجران شهر را تسخير مي‌كنند. چند جنگ بزرگ، بيماري و طاعون، سيل و بلاياي طبيعي شهر باستاني را خسته و زخمي كرد. حالا شوشتر آشفته و به هم ريخته است و زباله‌ها در گوشه گوشه شهر تلنبار شده‌اند. غلام‌حيدر اما مي‌گويد: شوشتر همانند تمامي شهرهاي سالخورده و رنجور روزي شكوه از دست رفته را باز‌مي‌يابد./محمد باریکانی

اشتراک این خبر در :